همدلی و راه‌ های کسب مهارت همدلی در خانواده

در این مقاله با توجه به توصیه‌ های متخصصان مشاوره خانواده دراصفهان، به بررسی تعریف همدلی، انواع روابط همدلانه، راههای رسیدن به همدلی و دستیابی به هماهنگی با دیگران می‌پردازیم.

صاحب نظران مشاوره خانواده دراصفهان معتقدند، همدلی توانمندی است که وجود آن را از نخستین سال‌های زندگی در کودک می‌توان مشاهده کرد. از نخستین سال‌های زندگی، بسیاری از رفتارهای کودک حاکی از این واقعیت است که او قادر به درک دیگران است و می‌تواند با آنان همدلی کند. با وجود این افراد مختلف از نظر توانایی و تمایل به همدلی کردن با دیگران متفاوت‌اند. تفاوت موجود در میل به همدلی در افراد مختلف به نحوه تربیت کودکان از جانب والدین در خانواده بستگی دارد. درصد قابل توجهی از رفتارهای همدلانه کودکان از طریق تماشای نحوه واکنش نشان دادن اطرافیان در مقابل درماندگی دیگران شکل می‌گیرد. کودکان با تقلید از آن چه که می‌بینند مجموعه رفتارهایی از واکنش‌های حاکی از همدلی را در خود به وجود می‌آورند. از جهت دیگر ما شاهد این واقعیت هستیم که با بزرگتر شدن کودکان و ورود آن ها به جامعه، توان همدلی در افراد کاهش می‌یابد و این یکی از بزرگ ترین معضلات جامعه صنعتی است. در جوامع امروزی به دلیل ماشینی شدن زندگی و کمتر بها دادن به ارتباطات میان فردی، دامنه ارتباطات بین فردی محدودتر شده و در این محدوده نیز هر یک از ما آن قدر درگیر مسایل شخصی خویش هستیم که فرصتی برای با هم بودن پیدا نمی‌کنیم. یا آن قدر ارتباطات مرزبندی شده است که در هنگام وقوع مشکلات خواه به دلیل احترام گذاردن به وقت دیگران و خواه به دلیل عدم اعتماد حاصل از این تمدن به خود اجازه نمی‌دهیم مسایل خود را با دیگران در میان بگذاریم. به این ترتیب روز به روز از میزان توان همدلی ما با دیگران کمتر می‌شود. حال که به نقش پر اهمیت همدلی پی برده‌ایم ممکن است این سوال در ذهن شما شکل بگیرد که همدلی چیست؟ و چگونه می‌توان این توانایی را در خود پرورش داد؟

تعریف همدلی

همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به دیدگاه دیگری است؛ به این معنا که «فرد از طریق ادراک واکنش‌های عاطفی دیگران، واکنش‌های عاطفی از خود نشان می‌دهد که به آن همدلی می گویند.» دانشمندان معتقدند، همدلی دو جزء شناختی و یک جزء عاطفی دارد. اجزای شناختی همدلی عبارتند از توانایی در شناسایی و نام گذاری حالات دیگران و توانایی در حدس زدن دیدگاه شخص دیگر. جزء عاطفی آن عبارت است از توانایی در نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب به منظور برقراری روابط همدلانه.

فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنان ببیند و از خود بپرسد که اگر من به جای او و در شرایط او بودم چه احساسی داشتم؟ شرط لازم برای انجام چنین کاری خودآگاهی است. وقتی شما ویژگی‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌های خود را شناختید آن ها را پذیرفتید و به خود به عنوان یک «انسان ها ارزشمند» احترام گذاشتید، آن گاه می‌توانید دیگران را با همان وضعیتی که هستند با تمام نقاط ضعف و قوت شان بپذیرید و به آن ها احترام بگذارید.

از دیگر شرایط لازم برای ایجاد همدلی بین افراد، اعتماد متقابل است، به عبارت دیگراعتماد متقابل هنگامی به وجود می‌آید که طرفین درگیر در ارتباط، نسبت به همدیگر یک دلی، آسایش و امنیت خاطر داشته باشند و این اعتماد حاصل نمی‌شود مگر با شناخت تفاوت‌های فردی و احترام گذاردن به آن تفاوت‌های بین فردی و تأثیر آن در برقراری روابط همدلانه .

روابط همدلانه

محققان بر این باورند که دو عامل اصلی تفاوت‌های بین فردی، در ابتدا تفاوت در ساختار ژنتیکی افراد و سپس تفاوت در محیط زندگی آنان است.

هر فرد ساختار ژنتیکی خاص خود را دارد و هر خانواده‌ای سبک، روش زندگی، روش تربیتی مخصوص به خود را داراست. خانواده‌ها بر اساس روش تربیتی متنوع، کودکان متفاوتی تربیت می کنند. محیط مدرسه، دوستان، همسالان هر یک به گونه‌ای خاص در چگونگی رشد شخصیت ما تاثیر می‌گذارند و فرهنگ حاکم بر جامعه و طبقه اجتماعی خاصی که هر یک از ما در آن قرار گرفته‌ایم خود بر چگونه بودن و ویژگی‌های روانی – اجتماعی ما تاثیر می‌گذارند.

مجموعه عوامل فوق از ما، فردی منحصر به فرد می‌سازد که در بعضی زمینه‌ها و یا بعضی ویژگی‌ها با دیگران متفاوت باشیم و یا بین ما شباهت وجود داشته باشد. و در تعاملات فردی خود به خوبی به تفاوت‌های عمیق فردی خود با انسان ها یا اختلافات با گروهی دیگر پی می‌بریم.

نحوه نگرشی که ما نسبت به تفاوت‌های بین فردی داریم، بر چگونگی برخورد ما با دیگران اثر می‌گذارد. بعضی افراد معتقدند که تفاوت‌ها مانعی بزرگ بر سر راه روابط صمیمانه است و فکر می‌کنند در برقراری روابط نزدیک با دیگران باید افرادی را برگزینند که بیشترین شباهت‌ها را با او داشته باشند.

مسلما چنین باورهایی به فرد اجازه نمی‌دهد که با صبر و تحمل به احساسات و افکار دیگران توجه کند و دیگران را همان گونه که هستند ببیند و بپذیرد و دوست بدارد. شاید بتوان گفت بسیاری از رفتارهای نامناسبی که ما در جوامع مختلف شاهد آن هستیم، یعنی رفتارهایی همچون بی عدالتی‌ها، تبعیض‌ها، تحقیرها و تهدیدها و … ناشی از همین باور غلط است. از سوی دیگر برخی از انسان ها ها بر این باورند که تفاوت‌ها فرصت‌هایی مغتنم در زندگی هر فرد می‌باشند. تفاوت‌ها فرصت‌های چالش برانگیزی هستند که به ما اجازه می‌دهند دوباره خود و نقاط ضعف و قوت خود را ببینیم.

تفاوت‌ها میدان عمل مهارت‌های آموخته شده ماست. جایی که می‌توانیم در آن توانمندی هایی را که کسب کرده‌ایم به شکل عملی تجربه کنیم و ببینیم چقدر در عمل می‌توانیم آموخته‌های خود را پیاده کنیم و در این میدان دوباره ضعف‌ها و توانمندی‌های خود رامورد مشاهده قرار دهیم. «تفاوت‌ها به ما فرصت می‌دهند که بفهمیم با چه مهارت‌هایی آشنا نیستیم و باید به دنبال کسب آن ها باشیم.»

از دیدگاه متخصصان مشاوره خانواده دراصفهان، توجه به تفاوت‌های فردی، پذیرش آن ها و احترام به این تفاوت‌ها یکی از اصول پایه‌ای و مهم در برقراری روابط همدلانه با دیگران است.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که هدف از توجه به تفاوت‌های بین فردی، نادیده گرفتن و کم اهمیت تلقی کردن نقش شباهت‌ها در برقراری روابط همدلانه نیست و مسلما هرچه قدر شباهت‌های بین فردی بیشتر باشد توان برقراری روابط همدلانه بیشتر خواهد بود.

راه های رسیدن به همدلی

درک چارچوب ذهنی دیگران: هرگاه بتوانیم چارچوب ذهنی دیگران را بشناسیم و بدانیم چه چیزی برایشان اهمیت دارد، با برآوردن انتظارات شان به سهولت می‌توانیم با آن ها رابطه‌ای گرم و صمیمی ایجاد کرده، در آن ها نفوذ کنیم.

برای شناخت چارچوب‌های ذهنی افراد مختلف، باید از سوابق زندگی و تجربیات گذشته آن ها اطلاعاتی به دست آورد؛ از نقاط ضعف، حساسیت‌ها و گرایش‌های آن ها آگاه شد و سپس مسایل را از دریچه ی چشم آن ها دید.

در واقع باید حتی الامکان چارچوب ذهنی خود را به چارچوب ذهنی فرد دیگری نزدیک‌تر کرد تا زمینه سخن گفتن فراهم آید و ارتباط برقرار شود. به بیانی دیگر، برای ایجاد ارتباطی موفق با یکدیگر، باید چارچوب‌های ذهنی متقارن و همساز باشند.

خواه چارچوب‌های ذهنی ما به طور طبیعی به هم نزدیک باشند و خواه به اختیار آن ها را به هم نزدیک کنیم، هر چه این تقارن بیشتر باشد، ارتباط ما با یکدیگر موفق‌تر و توان همدلی کردن ما با دیگران بیشتر است. همرنگی و انطباق چارچوب‌های ذهنی دو نفر، نقطه عطف یک رابطه موثر و مفید بین آن ها بوده و مصداق واقعی تفاهم و توافق و همدلی است.

کنترل احساسات و هیجان

دو نفر را تصور کنید که بر سر مسیله‌ای بسیار عصبانی هستند. این دو نفر یک احساس واحد دارند اما احساس خود را به شکل‌های مختلفی بروز می‌دهند. اولی به سرعت عکس العمل نشان داده، فحاشی می‌کند، و دیگری احساسات خود را کنترل نموده، از عکس العمل آنی خودداری و قبل از بروز هر عکس العملی فکر می‌کند؛ سهم خود را می‌بیند و سپس متناسب با موقعیت عکس العمل نشان می‌دهد. میزان مهارت افراد در بیان احساسات، ویژگی اجتماعی مهمی است که به برقراری ارتباط هر چه بهتر با دیگران کمک می‌کند. مهارت بیان احساس به شکل من  اسب یکی از اجزاء سازنده «هوش هیجانی» است.

«هوش هیجانی» مجموعه‌ای از توانمندی‌هاست که طی آن فرد می‌تواند انگیزه خود را حفظ نموده، در مقابل ناملایمات پایداری کند و تکانش های خود را کنترل کند و متناسب با موقعیت پاسخ مناسب را بدهد. حقیقت این است که یکی از عوامل مهم زیربنایی در دستیابی به همدلی، تسلط بر هیجانات و احساسات است.

برای برقراری روابط همدلانه باید احساسات خود را شناخته، کنترل تکانش های خود را در دست گرفته و اجازه ندهیم پریشانی خاطر، تفکر ما را خدشه دار کند.

انتقال احساسات منفی به دیگران و عدم کنترل هیجان ها نیز از مهم ترین عوامل تخریب روابط همدلانه است. شواهد بسیاری ثابت می‌کند افرادی که دارای مهارت‌های هیجانی هستند و به سطحی از خویشتن داری دست یافته‌اند، احساسات دیگران را بهتر می‌شناسند؛ این احساسات را بهتر درک می‌کنند و برخورد موثری با آن دارند.

گوش دادن

یکی دیگر از ابزارهای مهم رسیدن به همدلی، گوش دادن و شنیدن صحبت‌های طرف مقابل است. برای کسب اطلاعات خوب و سودمند تنها شنیدن سخنان دیگران کافی نیست. آن چه به حساب می‌آید کیفیت گوش دادن است. واکنش‌های شما به هنگام گوش کردن، سوالاتی که مطرح می‌کنید و حالات و حرکات شما، همگی در دقیق شنیدن موثر هستند.

ما همیشه در جلسات مشاوره خانواده دراصفهان به مراجعان یادآور می‌شویم برای آن که بتوانیم با دیگران همدلی کنیم، باید واقعا گوش کنیم. گوش کردن نیمه دیگر صحبت کردن نیست؛ بلکه به غیر از گوش کردن، از قلب و چشمان خود نیز مدد می‌گیریم. استماع واقعی مستلزم آن است که به طور موقت احساسات شخصی، انتظارات و پیش داوری‌ها را از دخالت در قدرت شنوایی خود دور نگه دارید و به همه چیز از دریچه چشم گوینده بنگرید. گوش کردن واقعی کار دشواری است و انرژی زیادی می‌طلبد. از سوی دیگر توجه به این نکته ضروری است که گوش کردن با شنیدن فرق دارد. گوش دادن عملی ارادی است که به صبر و توجه نیاز دارد. دقیق شنیدن عامل مهمی در درک دیگران است و در عین حال موانع و سدهای ارتباطی را از بین می‌برد. برای ایجاد و حفظ روابط خوب و مطلوب و جلوگیری از اختلاف نظرها، کشمکش‌ها و سوء تفاهم‌ها، باید فن دقیق شنیدن را آموخت و به کار بست. اگر از کسانی که در محیط کار با دیگران خوب ارتباط برقرار می‌کنند رمز موفقیت شان را سوال کنید، نود درصد از پاسخ‌ها حکایت از آن دارد که این افراد با دقت و متانت به سخنان همکاران و اطرافیان خود گوش می‌دهند. دقیق شنیدن، یک مهارت اکتسابی و مستلزم تلاش فراوان است، اما در عوض، اطلاعات بیشتر، تفاهم متقابل و نتایج ارزنده‌ای را در پی دارد. گوش دادن دقیق، جریان گفت و شنود یک طرفه را به کوششی دو جانبه یا گروهی تبدیل می‌کند.

اگر می‌خواهید ارتباط موثری با اعضای خانواده خود یا به طور کلی مخاطبان خود برقرار کنید، تلاش کنید تا در موقعیت‌های ارتباطی نکات زیر را رعایت نمایید:

در روابط خود با دیگران آن چه را که می‌بینید و می‌شنوید، در ذهن خود خلاصه کنید وبا زبانی ساده استنباط خود را از نظرات اصلی و احساسات گوینده با لحنی دوستانه بیان کنید.

وقتی گوینده به چند نکته اشاره می‌کند، در ذهن خود به مطالبی که کانون توجه شماست بپردازید و آن را به وی انتقال دهید. در نتیجه او احساس می‌کند که به چه مطالبی توجه بیشتری دارید و جهت سخنانش را به آن سمت سوق می‌دهد. وقتی هیجانات و احساسات زیادی از سوی گوینده مشاهده کردید، به آخرین مورد آن واکنش نشان دهید.

برای این که تمرکز افکار خود را حول سخنان گوینده حفظ کنید، استنباط خود را به صورت کوتاه و خلاصه مطرح کنید. وقتی استنباط خود را به مخاطب ابراز می‌کنید، فقط برداشت خود را به طرف منتقل کنید؛ نه سخنان شخص را تایید و نه آن را مردود شمارید.

چهار فن برای دقیق شنیدن:

  • 1 -تعبیر و تفسیر کردن: با استفاده از گنجینه لغات شخصی خود، مطالبی را که شنیده اید برای گوینده تفسیر کنید، تا مطمین شوید که سخنانش را درست فهمیده‌اید.
  • 2 -انعکاس احساس: وقتی کسی ناراحت، عصبانی و آشفته حال به نظر می‌رسد، با دقیق شنیدن، همدلی خود را به او منعکس کنید.
  • 3 -انعکاس مفاهیم: به طور خلاصه حقایق و محتوای سخن گوینده را منعکس کنید.
  • 4 -ترکیب کردن و خلاصه نمودن: نکات مختلف سخن گوینده را با هم ترکیب کرده و در یک جمله به او بگویید.
  • 5 -هماهنگی: هماهنگی یکی از عوامل مهم در دستیابی به همدلی است.

هماهنگی در معنی واقعی کلمه، آینه داری رفتارهای طرف مقابل است به نحوی که وی بتواند در اعمال و گفته‌های شما اعمال و گفته‌های خود را بیابد و بدین ترتیب به چشم خود ببیند که آن چه اطلاعات و تجربه‌اش به آن ها حکم کرده است، درست، واقعی و معتبر بوده است.

بنابراین، هماهنگی یعنی رابطه با دیگران از طریق انعکاس زبان، اندام، صدا، واژگان و خلقیات آن ها، به ترتیبی که آنان با شما خیلی راحت احساس یگانگی کنند.

مسلما هماهنگی به معنای آن است که جنبه‌هایی از خود را که شبیه دیگران است به آن ها نشان دهیم.

همه ما تمایل داریم که افراد مشابه خود را دوست بداریم و با آنان هم رای شویم. ما با کسانی که احساسی مثل ما دارند، دنیا را مثل ما می‌بینند و دارای همان پسندها و نا پسندها و باورهای ما هستند، بهتر از همه ارتباط برقرار می‌کنیم و دوستان خود را از میان کسانی بر می‌گزینیم که در ما احساس آرامش خاطر ایجاد می‌کنند. متخصصان مشاوره خانواده دراصفهان معتقدند که اگر فرد خواهان برقراری روابط همدلانه باشد، علاوه بر درک ساختار ذهنی دیگران و به کار بردن فنون صحیح گوش دادن، می‌تواند با هماهنگ نمودن خود با دیگران بر عمق و شدت روابط همدلانه خود بیافزاید.

راه های دستیابی به هماهنگی با دیگران

راه های بسیاری برای رسیدن به هماهنگی با دیگران وجود دارد که در زیر به برخی از مهم ترین این راه ها اشاره می‌کنیم:

1 -زبان اندام: وضعیت نشستن، حرکت دست، شکل کلی ایستادن، زاویه سر، شیوه لباس پوشیدن، حالات چهره، نحوه نگاه کردن، تماس بدنی و … همه و همه اجزاء سازنده زبان اندام ماست.

2 -نحوه سخن گفتن: بلندی، سرعت و لحن کلام، واژه‌های انتخابی، اصطلاحات خاص، واژه‌های بیگانه، اصصلاحات کوچه- بازاری و عبارات حرفه‌ای، چگونگی و نحوه سخن گفتن را معین می‌سازد. واقعیت اینست که تنظیم صدا، سرعت و آهنگ کلام، به ما در رسیدن به همدلی کمک خواهند کرد.

3 -درک و پذیرش دیگران: هر چه قدر ما بیشتر بتوانیم شباهت‌های خود را با دیگران پیدا کنیم و هر چه قدر بیشتر بتوانیم تفاوت‌هایمان را بپذیریم و به آن ها احترام بگذاریم، امکان دستیابی به هماهنگی فکری- روانی و اجتماعی بیشتر خواهد شد و در نتیجه در برقراری روابط همدلانه موفق‌تر خواهیم بود.

آشنایی، یک فن است و مانند هر فن دیگری باید با تمرین و ممارست به آن خو گرفت. برای پرورش این حس باید مترصد فرصت‌هایی باشیم تا اوضاع و شرایط را از دیدگاه فرد دیگر ببینیم. به عبارت دیگر با کندوکاو در تمایلات و گرایش‌های فرد، از چشم اندازی که آنان به موضوعات می‌نگرند، بنگریم و آنگاه باصدای بلند به ایشان بگوییم که اگر به جای آن ها بودیم چه احساسی داشتیم. با مهارت در این فن، ناظر تحولی عظیم در روابط خود بر مبنای احساسات و افکار مشترک خواهیم بود.

این تمرین را ابتدا با کسانی آغاز کنید که با آن ها روابط خوبی دارید. پس از آن که در این زمینه مهارت به دست آوردید، به تدریج به سراغ افرادی بروید که از نظر عقاید و ارزش‌ها با شما تفاوت بیشتری دارند و ایجاد رابطه با آن ها مشکل‌تر است و سرانجام افرادی را انتخاب کنید که به سختی می‌توانید افکار و عقاید آن ها را درک کنید. بدین ترتیب شما آموخته‌اید که چگونه با اعضای خانواده و نیز مخاطبانتان درجامعه به بهترین وجه همدلی کنید و یک رابطه همدلانه  همراه با دوستی و صمیمیت و احساس آرامش  را به وجود آورید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *