در این مقاله، انواع مداخلات درمانی اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان و واکنش های دفاعی که نوجوانان به منظور حل مشکلات اضطرابی از آن ها استفاده می کنند از دیدگاه متخصصان مشاوره نوجوان دراصفهان، بررسی میشود.
مداخلات درمانی روانشناختی
مهم ترین مداخلات درمانی روانشناختی شناخته شده برای نوجوانان که پشتوانه ی تجربی نیز دارند، شامل درمان های رفتاری و شناختی – رفتاری هستند (الن دیک و کینگ،1998). درمیان مداخلات درمانی رفتاری، حساسیت زدایی در موقعیت های واقعی زندگی، مواجهه، غرقه سازی، و درمان با غرقه سازی تجسمی، شرطی سازی کنشگر و سرمشق دهی (از طریق فیلم ها و شرکت در جلسات واقعی) مهم ترین فنونی هستند که می توان ان ها را به تنهایی و با سایر فنون به کار گرفت. روش های شناختی رفتاری شامل مداخلاتی نظیر، خودبازبینی، حساسیت زدایی تجسمی، تجسم برانگیزنده و اموزش مهارت های مقابله ای نظیر صحبت با خود به طور مثبت، روش های خود اموزش دهی کلامی، توقف افکار، تقویت خود و ارام سازی هستند، (کراننبرگر و میر، زیر چاپ).
مداخلات رفتاری در وهله ی اول متمرکز بر روش های مواجهه که مشغولیت کودک به رفتار اجتنابی را کنترل می کنند و سپس تقویت رفتارهای مثبت و مخالف با ترس و اضطراب هستند. مداخلات شناختی -رفتاری متمرکز بر اموزش به کودک برای مشخص کردن نشانه های خاص اضطراب و سپس به کارگیری پاسخ های مقابله ای رفتاری و شناختی خاص می باشند. بنابراین برای نوجوانان و کودکان بزرگ تر مناسبتر هستند. این روش ها طرح شده اند تا ادراکات، تصورات، افکار و باورهای کودک را تحت تاثیر قرار دهند و به بازسازی شناخت های نادرست، تحریف شده و سازش نایافته بپردازند. به علاوه پژوه شها نشان داده اند که استفاده از روش خانواده درمانی همراه با فنون شناختی -رفتاری تاثیر بسزایی در درمان اختلالات اضطرابی دارد (الن دیک و کینگ، 1998؛ خدایاری فرد و عابدینی، 1381).
در شرایطی که والدین ممکن است بیش از حد و به صورت افراطی به کودک متکی باشند و یا اورا برای وابستگی افراطی و شدیدش تقویت کنند به خانواده درمانی نیاز است (میرو همکاران،1986)
ممکن است والدین در چنین شرایطی برای به کارگیری توصیه های درمانی انگیزه ای نداشته باشند و حتی به طور اشکاری با ان ها مخالفت کنند. نشانگان اجتنابی کودک ممکن است عملا نقشی را در محیط خانواده دارا باشد. در این مواقع ضرورت دارد که خانواده درمانی همراه با فنون شناختی رفتاری به کار گرفته شود تا بتوان مسایل و موضوعات مرتبط با اعضای خانواده و حتی نزدیکان کودک را دقیقا حل کرد.
در جلسات مشاوره نوجوان در اصفهان، یکی از سوالات رایج والدینی که دارای فرزند مبتلا به اختلالات اضطرابی هستند این است که ایا دارو درمانی می تواند بخشی از فرایند درمان فرزند ان ها باشد یا خیر. به علاوه برخی از والدین هیچ تمایلی به استفاده از دارو برای کودک خود نشان نمی دهند و بیشتر تمایل دارند که اختلال کودک خود را از طریق درمان های روانشناختی برطرف کنند. به طور کلی امروزه، مطالعات تجربی کمی در مورد کارایی داروهای خاصی برای کودکان و نوجوانان دارای اختلالات اضطرابی انجام شده است، البته در مورد اختلال وسواس فکری- عملی، استثنا وجود دارد. با این حال نتایج پژوهش ها نشان می دهد که حتی در مورد اختلال وسواس فکری – عملی به کارگیری درمان های روان شناختی همراه با دارو درمانی تاثیر بیشتری بر درمان این اختلال دارد تا دارو درمانی به تنهایی (مارش و همکاران، 1997).
استفاده از واکنش های دفاعی
واکنش های دفاعی یا مکانیسم های دفاعی و یا مکانیسم های سازشی عبارتند از: اعمال و رفتارهای مشخص تدافعی که شخص به طور ناخوداگاه به منظور حل عقده های روانی، حفظ تعادل شخصیتی و یا رهایی از چنگ اضطراب از ان ها استفاده می کند.
شواهد و مدارک فراوانی وجود دارد که تفاوت در شیوه های حفاظت یا دفاع ناهشیار به تفاوت های فردی در پاسخ گفتن به محرک محیطی، کمک عمده ای می نماید (مگنسون 1983)
چنین شیوه های غیر ارادی دفاعی یا مکانیزم های دفاع (من) به مکانیزم های وسیع تنظیم شده غیرارادی اشاره دارد که به افراد امکان می دهد تا تغییرات ناگهانی را در محیط های درونی و بیرونی، از طریق تغییر و اصلاح کیفیت این تغییرات که درک شده اند، به حداقل برسانند.
ازدیدگاه متخصصان مشاوره نوجوان دراصفهان، زمانی که تعدادی از نیازهای روانی نوجوانان و جوانان ارضا نشود و ارضای ان نیازها به موانعی برخورد کند، انان را دچار تضاد و کشمکش های درونی می نماید و این تضاد و کشمکش، باعث پیدایش اضطراب و نگرانی می شود. عکس العمل افراد در برخورد با موانع و تضادهای درونی متفاوت است، ان چه طبیعی است این است که افراد هر جامعه نمی توانند به تمامی احتیاجات روانی خود پاسخ مثبت دهند و همه ان ها را ارضا نمایند و یا این که در ارضای نیازهای روانی با موانع و مشکلات برخورد می نمایند و دچار اضطراب و پریشان خاطری می گردند. در چنین شرایطی عده ای تحت فشارهای روحی شدید قرار می گیرند و عده ای نیز فشارهای روحی را کمتر احساس می نمایند.
عده ای واقع بینانه و عاقلانه با این موانع برخورد نموده، راه صحیح و اصولی ارضای نیازهای روانی خود را پیدا می کنند و عده ای نیز بدون توجه به امکانات و استعدادهای خود و بدون داشتن یک ارزیابی صحیح از موانع و مشکلات، دست به اقدامات و عکس العمل های خاصی می زنند که نتایج مطلوبی را به دنبال نخواهد داشت.
رفتارهای سازشی یا مکانیسم های دفاعی برای از میان بردن تضاد و کشمکش درونی و خلاصه جلوگیری از اضطراب و پریشان خاطری وارد عمل می شوند، البته این مکانیسم ها متوجه برطرف کردن اضطراب هستند نه علل ان.
واکنش های سازشی که همگی به طور ناخوداگاه عمل می کنند و جنبه ی خود فریبی دارند و باعث مسخ ادراک افراد از واقعیت ها می گردند، مورد استفاده کم و بیش همه ی نوجوانان قرار می گیرند، زیرا که استفاده از ان ها برای ناچیز جلوه دادن شکست ها و محرومیت ها و به منظور احساس ارزش و کفایت شخصی و حفظ تعادل روانی ان ها ضروری است، منتهی به شرط ان که در استفاده از ان ها افراط نشود و رفتارهای که برای حفظ و تمامیت شخصیت وارد میدان شده، خود موجب اشفتگی نگردد.
نوجوانانی که دائما در برخورد با موانع و مشکلات از واکنش های دفاعی استفاده می نمایند و به حد مبالغه امیزی این گونه رفتارها از ان ها سر می زند غیرعادی هستند و حتی ممکن است به بزهکاری و یا بیماری های عصبی روانی کشیده شوند، اما استفاده نوجوان و جوان ازواکنش های سازشی در حد عادی طبیعی شمرده می شود. واکنش های دفاعی که نوجوانان و جوانان بیشتر از ان ها استفاده می نمایند شامل موارد زیر است:
1- پرخاشگری
یک نوع مکانسیم روانی است که در ان فرد به طور ناخوداگاه فشارهای ناشی از محرومیت ها و ناکامی های خود را به صورت واکنش های حمله، تجاوز، رفتارهای کینه توزانه و پرخاشگرانه نشان می دهد. عده ای از روانشناسان معتقدند که رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان مانند سرقت و انحراف جنسی، نماینده ی کشش خصمانه و کینه توزانه ای است که از سوی فردی که خود را مطرود، محروم یا تحت فشار یافته است بروز می کند (ضوابطی، 1365).
2- انکار واقعیت
یک نوع مکانیسم دفاعی است که در ان شخص به طور ناخوداگاه حقایق نامطلوب را نادیده می گیرد و یا امور را به طور واقع نمی بیند، بلکه ان چنان که دلش می خواهد درک می کند. انکار با دروغ گویی تفاوت دارد، زیرا که دروغ گویی اغلب با اگاهی کامل صورت می گیرد، و شخص بر حقیقت وقوف دارد و ان را پذیرفته است، در حالی که در انکار، شخص حقیقت را نپذیرفته و میل دارد از ان اجتناب نماید و انکار غالبا برای گریز از فهم حقیقت صورت می گیرد.
3-خیال بافی
نوعی واکنش دفاعی است که در ان شخص به طور ناخوداگاه، ارزوها و امیال شکست خورده ی خود را به تخیلات فریبنده و لذت بخش تبدیل می کند ان چه را که در عالم واقع بدان نرسیده است، در عالم خیال برای خود به وجود می اورد. خیال بافی در دوره ی نوجوانی است و نوجوان در دوران بلوغ اینده خود را در خیال تصویرمی نماید، اما اگر این امر جنبه افراط به خود بگیرد خطرناک بوده، ارتباط نوجوان را با محیط خدشه دار می سازد.
4- برگشت
در این واکنش نوجوان رفتارهای خاصی از خود نشان می دهد که مناسب سنین پایین تری از وی است. یعنی وقتی اوضاع و احوالی برای شخص پدید می اید که او را تحت فشار قرار می دهد و یا نمی خواهد با شکست روبرو شود، برای کم کردن ناراحتی و جلوگیری از اضطراب رفتارهای کودکانه از خود نشان می دهد و ناخوداگاه میل دارد به دوره ی کودکی برگردد، زیرا که می بیند در کودکی در مقابل خطاها و اشتباهات مواخذه نمی شد و هر کاری را که تمایل داشت انجام می داد، بدون این که کسی مانعش شود، ولی اکنون که بزرگ شده و یک نوجوان یا جوان است، اجتماع و یا افراد مانع از انجام کارهای او می شوند بنابراین ناخوداگاه ارزو میکند به همان دوران کودکی برگردد.
5- جبران
ریشه ی واکنش جبران احساس حقارت و عدم کفایت است و در واقع فرد به طور ناخوداگاه تلاش می نماید نقاط ضعف خود را بپوشاند و ان را به طریق دیگری جبران نماید. جبران در کاهش ناراحتی های فرد موثر است و بعضی از واکنش های جبرانی سازنده هستند و مورد قبول نیز قرار می گیرد. دانشجویی در درس نمره ضعف می گیرد و سعی می کند در درس دیگری نمره ی بالا بگیرد. گاهی رفتارهای جبرانی نوجوانان و جوانان جلوه ه ای از عدم سازندگی به خود می گیرد، مثلا احساس محرومیت در کمبود محبت را با خیال بافی افراطی و تمایلات بزرگ منشانه ی خود را با تحقیر وکوچک کردن دیگران جبران می نمایند.
6- دلیل تراشی
یک نوع مکانیسم روانی است که در ان فرد به طور ناخوداگاه سعی می کند رفتارهای غیرمنطقی و غیرقابل پذیرش را که به طور نامعقول و تحت تاثیر حالات هیجانی از او سرزده است به ظاهرمنطقی و معقول جلوه دهد و حقانیت خود را به ثبوت برساند.
نوجوان به علت ترس از شکست و با برخورد با مانع از شرکت در امتحانات کنکور یا مسابقات خودداری می نماید و اگر از او سوال شود که چرا در این مسابقه و یا امتحان شرکت نکردی به توجیه عمل خود می پردازد و می گوید: مریض بودم و به سبب بیماری و یا ناراحتی خانوادگی نتوانستم شرکت کنم و یا می گوید: چه فایده ای داشت، اگر شرکت می کردم من که شانس موفق شدن نداشتم.
دلیل تراشی معمولا باعث می شود که نوجوان و جوان از رفتار غلط خود عبرت نگیرد و بیشتر نیروی خود را صرف توجیه همان رفتار غلط نماید.
7- همانند سازی
یک نوع واکنش دفاعی است که در ان شخص به طور ناخوداگاه، اعمال، رفتار و گفتار خود را با فرد و یا افراد مورد نظر همانند می نماید، و چون بسیاری از عادات و ارزش ها، رفتارهای خوب و بد، افکار و عقاید و تمایلات نوجوانان و جوانان از طریق همانندسازی بوجود می آید بنابراین، این مکانیسم دفاعی اهمیت زیادی در رشد شخصیت آنها دارد. نوجوانان یا جوانان از کسانی که در نزد او ارزش و اهمیت دارند الگوبرداری می کند. او از این طریق نیز رضایت خاطر کسب می نماید ونقش این الگوها در سازندگی شخصیت وی بسیار حائز اهمیت است. البته اگر در همانندسازی افراط شود نوجوان و جوان شخصیت خویشتن را گم نخواهد کرد.
گاهی همانندسازی ممکن است با افراد منحرف، غیرعادی و یا شرور صورت گیرد و یا ممکن است در اثر ترس همانندسازی بوجود اید. یعنی نوجوان یا جوان وقتی وارد گروهی می شود از ترس سرزنش دیگران و یا به خاطر این که مورد حمله ی اعضای گروه قرار نگیرد سعی می نماید ناخوداگاه قوی نماید و یا شاگرد برای رفع لکنت زبان خود تلاش می نماید در سخنرانی مهارت کسب کند. اما مطابق میل ان ها عمل کند و برای جلوگیری از به خطر افتادن موقعیت خود در گروه، از رهبران گروه پیروی نموده، افکار و عقاید و رفتار و اعمال خود را با آنها همانند می سازد، اما محرک او در این همانندسازی ترس از سرزنش و تعرض اعضا و یا رهبران گروه است، نه علاقه به انها. البته تقلید که یک امر خوداگاه است با همانندسازی که به صورت ناخوداگاه انجام می گیرد، تفاوت دارد.
8- جابجایی
این مکانیسم عبارت است از: انتقال افکار، احساس، انرژی روانی و یا حالت های عاطفی از شخصی و یا شیئی به شخص و یا شیئی دیگر که به طور ناخوداگاه صورت می گیرد و معمولا واکنش های نوجوانان و جوانان از موضوعات پرخطر به موضوعات کم خطرتری منتقل می گردد، زیراکه انها عواطف و هیجانات خویش را نسبت به والدین و معلمین و یا سایر مراجع قدت به خاطر مسائلی از جمله احترام، ترس یا شدت وابستگی ظاهر نمی سازند و نسبت به ان ها عکس العمل شدیدنشان نمی دهند، اما در عوض این هیجانات را روی برادران و خواهران کوچک تر و یا همسن و سالان ضعیف تر از خود تخلیه می نمایند.
مثلا در جلسات مشاوره نوجوان دراصفهان، شاهد آن هستیم که نوجوانی که از معلم خود عتاب و خطاب شنیده و مورد تنبیه واقع گردیده، چون جرات مقابله با او را ندارد، وقتی به خانه میرسد در اثر کوچک ترین برخوردی ممکن است خواهر کوچک تر خود را کتک بزند و خواهر کوچک تر نیز ممکن است عروسک خود را تکه پاره کند.
9- تصعید
زمانی که هدف جابجایی جنبه سازندگی، خلاقیت و مفید بودن داشته باشد به ان تصعید می گویند، یعنی ارزوها و امیال شکست خورده و ناکام گشته نوجوان و جوان به مورد دیگری که بیشتر جنبه خلاقه، سازنده و معنوی داشته و مورد قبول فرد و جامعه نیز قرار می گیرد، تبدیل می شود.
و یا ممکن است نوجوان هدف با ارزش دیگری را که از لحاظ اجتماعی پسندیده تلقی می شود انتخاب کند. شاگرد به جای این که معلم را مستقیما مورد حمله قرار دهد و از او انتقاد نماید، سعی می کند در مواقع حساس از طریق طرح سوالاتی که معلم نتواند به خوبی پاسخگوی ان ها باشد او را ناراحت سازد و موجبات اضطرابش را فراهم نماید، در هر حال محرک اصلی، حمله به معلم است ولی این حمله به صورت معقول و منطقی صورت می گیرد.
البته باید توجه داشت که به هیچ عنوان نمی توان همه رفتارهای معقولانه نوجوانان و جوانان و هدف های مقبولی را که انتخاب می نمایند، از طریق این واکنش توجیه نموده، هر چند که نشانه های ظاهری دال بر وجود پاره ای انگیزه های غیراجتماعی در پس ان ها دیده شود.
10- فرافکنی یا برونفکنی
یک نوع مکانیسم دفاعی است که در ان شخص به طور ناخوداگاه، نقایص، ارزوها، افکار و انگیزه های نامطلوب و تمایلات و خصائل غیرقابل قبول خود را به دیگران نسبت داده و خود را عاری از ان ها می داند. وقتی نوجوان نسبت به شخصی احساس بدی دارد، از او متنفر است و از داشتن این احساس نیز ناراحت بوده، دچار اضطراب شده است و به جای این که بگوید «من از او بدم می اید» می گوید «او از من بدش می اید» و یا گاهی دزدی می کند و یا تملق و چاپلوسی می نماید، اما برای این که این اعمال را موجه جلوه دهد دیگران را دزد میداند و ان ها را متملق و چاپلوس می شمارد. عده ای معتقدند که در هنگام فرافکنی، نوجوانان و جوانان درستکار، دیگران را درستکار و نوجوانان و جوانان متظاهر دیگران را فریب کار می پندارد (ضوابطی، 1365).
مکانیسم دفاعی فرافکنی علاوه بر این که اضطراب را کاهش می دهد، باعث می شود که فرد احساس های حقیقی خود را نیز ظاهر سازد.
با توجه این که هر یک از مسائل، مشکلات و اختلالات شخصیتی که برشمردیم شیوه های درمان خاص خود را اقتضا می نماید و یک دستورالعمل کلی نمی تواند برای درمان کلیه ی اختلالات مفید واقع شود و هر گاه یکی از این ناراحتی ها از جنبه ی عادی خارج شده، به مرحله حاد برسد بلافاصله باید نوجوان و یا جوان را برای روان درمانی تحت نظر متخصصین روانشناسی و روانپزشکی قرار داد، اما با این حال برخی توصیه ازسمت متخصصان مشاوره نوجوان دراصفهان می تواند در کاهش بعضی از مسائل و مشکلات شخصیتی رایج موثر واقع شود.
بدون دیدگاه