برسی ریشه های آسیب زا و زمینه ساز طلاق عاطفی

در این مقاله با توجه به نظریات متخصصان مشاوره طلاق دراصفهان، به بررسی دلایل طلاق عاطفی و ریشه های زمینه ساز اختلاف درزندگی مشترک زوجین، طبق نظریات گاتمن می پردازیم.

دلیل طلاق عاطفی، اجتماعی یا فردی…؟

طلاق عاطفی پدیده ای دقیقا اجتماعی است. از این رو هرگز نه با یک عامل پدید می آید و نه با یک عامل از بین می رود. از سویی پدیده ای چند بعدی است. به ظاهر پس از یک اختلاف ساده و یا بگو مگوی دو طرف روابط دچار انفجار شده و باعث از هم پاشیدگی پیوند های عاطفی میان هر دو خواهد شد. در صورتی که گرد آمدن مجموعه ای از عوامل نیاز به کبریتی برای احتراق داشته و همان به ظاهر پیش پا افتاده باعث حریق می شود.

محمد اکبری (آسیب شناس اجتماعی) در این باره می گوید: طلاق عاطفی پدیده ای فراگیر در کشور است، مساله ای که به دلیل محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات مالی، اجبار خانواده ها و عوامل دیگری که اجازه جدایی زن و شوهر را نمی دهد، خانواده های زیادی را وادار می کند در شرایطی که زن و مرد از نظر روانی علاقه ای به ادامه زندگی مشترک ندارند، پس از یک دوره طولانی دعوا و کشمکش، از مرحله ی دشمنی و تنفر عبور کنند و به وضعیت “بی تفاوتی” برسند. به اعتقاد وی بی تفاوتی آخرین مرحله روابط بین زن و شوهر است که در آن اصل “بود و نبود” همسر فرقی برای زوجین نمی کند بلکه مسائل جنبی دیگر زندگی از جمله مسائل مالی و امنیت اجتماعی زن است که احساس نیاز به همسر را شکل می دهد. در چنین شرایطی میزان ناهنجاری های اجتماعی افزایش پیدا می کند و موجب به وجود آمدن ارتباطات خارج از چارچوب خانواده می شود. ضمن آن که به گفته اکبری در مرحله ی طلاق عاطفی اگرچه زوجین در زیر یک سقف زندگی می کنند، ولی به لحاظ عاطفی و اجتماعی جدا هستند و در همین زمان اغلب انحرافات و آسیب های اجتماعی رخ می دهد.

اصولا خانواده ای را نمی توان سراغ گرفت که در آن به هیچ وجه اختلاف فکر و سلیقه وجود نداشته باشد، هر انسانی ذوق و سلیقه ای مخصوص به خود دارد. اما برای دستیابی به آرامش باید این ذوق و سلیقه را به هم نزدیک کرد، زیرا انسان ها تنها در سایه توافق ها می توانند در کنار هم زندگی کنند نه اختلاف ها. از سوی دیگر، در زندگی مشترک، بی اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی ها و تنگ نظری ها، بی حوصلگی و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه ها، فزون طلبی ها، تنوع جویی ها، عدم رعایت وظایف فرد است که “طلاق” را می آفریند و این پایان مشکلات نیست، بلکه سرآغاز ویرانی است و معضلات جدید را به وجود می آورد.

با توجه به مطالب ذکرشده باید به خاطر سپرد که ارتباط، موضوعی دوسویه و جاده ای دوطرفه است. نمی توان و نباید انتظار داشت که یکی از زوجین تحقیر و تهدید کند و در عوض، انتظار لطف و محبت داشته باشد. زن و مرد با هم تفاوت هایی دارند و مطلع بودن از کم و کیف این تفاوت ها راه گشای تفاهم آن ها است.

به گفته ی متخصصان مشاوره طلاق در اصفهان، فشارهای اجتماعی و قبح طلاق در جامعه باعث می شود که زن و مرد ی که قصد جدایی از یک دیگر را دارند؛ اما به اجبار زندگی مشترک خود را ادامه دهند. این متخصص می گوید: طلاق عاطفی زمانی رخ می دهد که همسران عمالا قصد جدایی ازیک دیگر را دارند اما دلیل مشکلات فراوان ناشی از آن تصمیم به طلاق نمی گیرند و روابط بین خود را در حد یک هم خانه محدود می کنند.

مبانی نظری

یکی از تاثیر گذار ترین پژوهش ها در این زمینه، پژوهش های انجام گرفته توسط گاتمن است. وی پس از انجام یک سری پژوهش آزمایشگاهی، از طریق مشاهده رفتار 171 زوج که پذیرفته بودند زندگی زناشویی خود را زیر ذره بین بگذارند، به این نتیجه رسید که بعضی از خصائص رفتاری و شخصیتی زوج، به ویژه در ابعاد کلامی، عاطفی و جنسی، تا حد زیادی با رضایت زناشویی آن ها مربوط است و می تواند تضمین کننده ی زندگی مشترک طولانی مدت باشد. گاتمن می گوید، با مشاهده شکل گفت و گو و مشاجره میان زن و شوهر، می توان احتمال زندگی موفق و یا طلاق گرفتن آن ها را پیش بینی کرد. وی به چهار خصیصه رفتاری، تحت عنوان چهار اسب سوار که زندگی مشترک را به سرعت به سمت نابودی و طلاق پیش می برند، اشاره نمود:

  1. انتقاد
  2. سرزنش
  3. جبهه گیری
  4. سکوت

البته، چهار ویژگی فوق در تمامی ازدواج ها وجود دارد اما زمانی که حضور این چهار سوار در زندگی زناشویی، حالت دائم پیدا کند، رابطه ی زوج با مشکل جدی رو به رو می شود. در نهایت، زن و شوهر بعد از تلاش های زیاد برای حل این مشکلات، امید خود را از دست می دهند، از هم دیگر فاصله می گیرند، دچار احساس تنهایی می شوند و اگر به این زوج کمک نشود، رابطه ی زناشویی آن ها به پایان می رسد. وجود هر چهار اسب سوار در روابط زناشویی با 12 درصد دقت، وقوع طلاق را پیش بینی می کند و در صورتی که اقدامات و تلاش های اصلاحی زن و شوهر به نتیجه نرسد، درصد درستی این پیش بینی، از حد 21 درصد هم بالا تر می رود.

نحوه انتقاد صحیح زوجین از یکدیگر

انتقاد اولین مرحله

جملاتی مانند: تو آدم بی مسئولیتی هستی، فقط به خواسته ها و نیازهای خودت فکر می کنی، من همیشه گذشت کردم اما تو اصلا این کار را نمی کنی، تو مغرور و خودخواهی و جملات مشابه این حاکی از انتقاد از کل وجود و شخصیت طرف مقابل هستند که بالطبع مقاومت و دفاع را در طرف مقابل بر می انگیزد.

این که یک زوج از رفتار یک دیگر ناراضی بوده و خواهان اصلاح آن هستند یکی از مهارت های زناشویی است. اما انتقاد شامل حمله، سرزنش و یا اتهام به شخصیت طرف مقابل است بجای این که به رفتار خاصی اشاره کند.

درخواست و شکایت جزئی شامل بازگو کردن این مطلب است که شما دوست داشتید همسرتان طور دیگری رفتار می کرد. شکایت جزئی با کلمه ی من و انتقاد با کلمه ی تو شروع می شود. انتقاد خیلی ناراحت کننده تر از شکایت جزئی بوده و باعث می شود همسرتان در برابر شما جبهه گیری کند.

انتقاد انواع گوناگونی هم دارد. قضاوت درباره ی همسر، پشت سرهم ردیف کردن چند انتقاد و متهم کردن همسر به غیرقابل اعتماد بودن برخی از انواع انتقاد می باشد. انتقاد در واقع نوعی تعمیم افراطی است و یکی از علایم آن استفاده از عبارات تو هرگز و تو همیشه است. در مقابل شکایت جزئی عبارت است از ابراز صریح عصبانیت، نارضایتی، ناراحتی و سایر حالات منفی.

نیروی محرکه ی سرزنش، افکار منفی درباره ی اصل زندگی زناشویی است.

دومین مرحله سرزنش

فرق انتقاد و سرزنش این است که در سرزنش، یکی از طرفین می خواهد احساسات دیگری را جریحه دار کند و با او از لحاظ روانی بدرفتاری کند. شما در هنگام سرزنش با کلمات و بدن خود قلب همسرتان را نشانه می روید. نیروی محرکه سرزنش های شما هم افکار منفی شما درباره ی طرف مقابل و اصل زندگی زناشویی تان است. وقتی سرزنش موجب لطمه دیدن روابط تان می شود، کلا خصوصیات و جنبه های مثبت همسرتان را فراموش می کنید، حداقل تا وقتی ناراحت هستید. در این موقع نمی توانید ویژگی ها یا رفتارهای مثبت او را به یاد بیاورید.

وی برخی از علایم سرزنش را شامل فحاشی و جریحه دار کردن احساسات دیگری، شوخی های خصمانه، مسخره کردن، زبان بدن یعنی پوزخند زدن، برگرداندن نگاه و جمع کردن لب ها به طرف بالا برشمرد.

حتی در بهترین روابط هم گاهی طرفین از یک دیگر انتقاد می کنند و طبیعی است که گاهی انتقاد با تحقیر و سرزنش همراه شود. اما بهترین راه خنثی کردن سرزنش ها این است که سعی نکنید از طریق جر و بحث با همسرتان به او ثابت کنید که از لحاظ اخلاقی از او برترید. البته اگر شکایت های شما دقیق باشند و به شخصیت او حمله نکنید و به اندازه ی کافی از همسرتان تقدیر کنید یعنی عملی مخالف سرزنش را انجام دهید رابطه ی شما بهبود خواهد یافت.

همدلی با همسر، اولین گام برای شکستن جبهه گیری است.

سومین مرحله به عنوان جبهه گیری

وقتی یکی از زوج ها طرف مقابل را سرزنش می کند، طرف مقابل هم در صدد دفاع برمی آید و وضع را بدتر می کند. در این شرایط هر دو احساس قربانی بودن می کنند و هیچ یک قصد بهبود ارتباط شان را ندارند.

وقتی در برابر همسرتان جبهه گیری می کنید حتی اگر به نظر شما دفاع های تان کاملا درست باشد، فقط مشکلات زناشویی تان را افزایش داده اید. گرچه در برابر سرزنش ها معمولا جبهه گیری می کنیم، اما برخی افراد حتی در برابر انتقاد و شکایت جزئی هم چنین واکنشی نشان می دهند.

وی با بیان این که با شناخت علایم مختلف جبهه گیری، می توانید به ماهیت و زمان وقوع آن پی ببرید، علایم مختلف جبهه گیری را شامل شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، بهانه آوردن، مخالفت با حدس های منفی همسرتان، مبادله شکایت های کلی، تکرار حرف های تان، فریاد و ناله کردن و زبان بدن (لبخندهای تصنعی، کنار کشیدن بدن و دست به سینه نشستن) ذکر کرد.

اولین گام برای شکستن جبهه گیری این است که صحبت های همسرتان را حمله تلقی نکنید بلکه آن ها را نظراتی محکم و موکد بدانید.

سعی کنید همسرتان را درک کرده و با او همدلی کنید، البته در هنگام حمله چنین کاری دشوار است، اما غیرممکن نیست. تحقیقات نشان می دهد که وقتی همسرتان انتظار دارد از خودتان دفاع کنید، آدم باز و پذیرایی باشید در این صورت از شما کمتر انتقاد خواهد کرد و شما را کمتر سرزنش می کند. البته این گونه تغییرات یک شبه اتفاق نمی افتد. همسری که به دفاع های شما عادت کرده، ابتدا از رفتارتان متعجب خواهد شد و آن را باور نخواهد کرد. او برای امتحان شما انتقاد هایش را تشدید می کند اما اگر مدتی غیر دفاعی رفتار کنید، بالاخره برخورد جدید شما را باور خواهد کرد.

15 درصد سکوت کننده ها مردها هستند.

سکوت در دعواهای زناشویی

آخرین مرحله را سکوت دانست

دیوار سنگی سکوت معمولا در بحث های دو نفره تشکیل می شود. سکوت کننده، مثل یک دیوار، ساکت و خاموش یک جا می نشیند. کسی که به طرف مقابل گوش می دهد به صحبت های او با کلماتی چون آهان یا اوهوم، عکس العمل نشان می دهد و به طرف مقابل می فهماند که به صحبت های او گوش می دهد. اما سکوت کننده چنین کاری نمی کند. سکوت کننده ها می خواهند خونسردی خود را با این کار حفظ کنند تا اوضاع بدتر نشود اما نمی دانند سکوت هم عملی قهر آلود است. سکوت یعنی عدم تایید، فاصله داشتن و خودبینی، مخصوصا وقتی مردها در برابر زن ها سکوت می کنند. وقتی زن ها سکوت می کنند، مردها از لحاظ فیزیولوژیک برانگیخته نمی شوند، ولی ضربان قلب زن ها در هنگام سکوت مرد ها افزایش می یابد.

علاوه بر این اکثر سکوت کننده ها که ۵۵ درصد آن ها مردها هستند و این یکی از مشکلات زنان است. عدم واکنش به نا راحتی طرف مقابل، زیر لب غرغر کردن، عوض کردن موضوع و فرار از صحنه بحث، از اشکال سکوت هستند اما منظور همه آن ها یکی است این که، من از تعامل با تو فرار می کنم و رغبتی به تعامل با تو ندارم.

اگر طرفین هنگام اختلاف نظر از تعامل با یک دیگر فرار کنند، اصلاح زندگی آن ها دشوار خواهد بود. ظهور این مرحله در یک رابطه ی زناشویی به معنای پایان یافتن رابطه نیست. اما اگر رابطه ی شما چنین وضعی را پیدا کرده باشد، سر و صداهای تان بیشتر خواهد شد و حتی در معرض خطر جدایی قرار خواهید گرفت. یادتان باشد هر کسی ممکن است در هنگام جر و بحث سکوت کند، نکته ی مهم عادت کردن به سکوت است.

بجای انتقادهای کلی از شخصیت همسرتان، از او شکایت های جزئی کنید.

پاد زهر انتقاد این است که به جای انتقاد های کلی از شخصیت همسرتان، یاد بگیرید که از او شکایت های جزئی کنید. بجای سرزنش یک دیگر سعی کنید اعمال هم دیگر را تصدیق و تحسین کنید و با افزایش نسبت تعاملات مثبت به منفی، پایه های زندگی مشترک تان را تحکیم و تقویت کنید.

به توصیه ی متخصصان مشاوره طلاق دراصفهان، در برابر جبهه گیری بهترین کار حفظ آرامش است، هم چنین باید افکاری را که موجب تداوم ناراحتی های تان می شود را بررسی کنید و با یادگیری شیوه ی صحبت کردن و گوش دادن غیر دفاعی می توانید مستقیما به مقابله با مشکل بپردازید. در هنگام سکوت همسرتان نیز باید راه های حفظ آرامش، گوش دادن و صحبت کردن غیردفاعی و تغییر افکاری که باعث تداوم ناراحتی تان می شوند را بیاموزید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *