در ادامه ی مقاله ی قبلی که به برسی تاثیرات طلاق والدین بر نوجوانان و راهکارهای کاهش مشکلات خانوادگی پرداختیم ، دراین مقاله هم به ادامه ی راه کارهای کاهش مشکلات خانوادگی می پردازیم و تاثیر مسائل اجتماعی برنوجوانان را بررسی می کنیم.
ادامه ی راهکارهای کاهش مشکلات خانوادگی
- والدین به فرزندان خود مسئولیت های مختلف زندگی را واگذار نمایند تا آنها اهل تفکر وکار و زندگی بشوند.
- والدین باید بدانند که جوان درصدد است راه مستقلی برای خودش انتخاب کند، درنتیجه عاقلانه نیست که الگوهای بزرگسالی خودشان را به او تحمیل کنند، بلکه باید متناسب باتفاوت های فردی، او را در رشد کردن آزاد بگذارند، انتخاب الگوها به جای این که از روی اجبار و با زور انجام پذیرد، بهتر است درونی و آزادانه باشد.
- والدین باید به نوجوانان کمک کنند تا تمامی احساسات شان را به خوبی اظهار کنند و امکاناتی رافراهم نمایند تا حتی احساسات منفی آنها به سوی فعالیت های سازنده و مورد قبول جامعه سوق داده شود، از جمله به زبان آوردن ناراحتی و اندوه، نوشتن احساسات منفی، نقاشی،هنر تئاتر و روی آوردن به ورزش می تواند بسیار سودمند باشد (شوستروم، ترجمة قاضی وسرمد، 1354) .
- والدین باید به فرزندان خود کمک کنند تا دربارة دوست، درست بیندیشند و باآداب ونزاکت، حالت عصبی و طغیان احساسات آنها را فرونشانند، اشتباهات، بی تفاوتی، سنگ دلی وبی توجهی آنها را نسبت به دوستان شان گوشزد نمایند و شوق بهتر شدن، بالیاقت بودن، پاکی و عفت در دوستی را به وجود آورند، اندیشة اصلاح خویشتن را برای آنها بازگویند و ثابت کنند که فقط با تمرین همه روزه و هر ساعته و بهتر کردن اخلاق خود و تقویت اراده و غنی کردن احساس می توانند در نظر مردم جالب، شایسته، خوش اخلاق و پاک جلوه کنند(ولاپیک، ترجمة تقی زاده، 1366) .
- والدین در گفتگوی با فرزندان خود، خودشان را جای آن ها قرار دهند و دنیا را از زاویه چشم آنها ببینند تا بتوانند فرزندان خود را درک نمایند.
- والدین در برخورد با نوجوانان خود شیوه مثبت نگری را پیشة خود نمایند.
عوامل اجتماعی
آنچه که شخص در برخورد با نسل نوجوان معاصر مشاهده میکند این است که اکثریت نوجوانان ایده آلی و آرمانی فکر می کنند، اما آنها هم چنین گرایشی نیز به سمت واقع گرایی دارند، لذا اهداف و مقاصد آنها شدیداً رئالیستی وواقع بینانه است و تنها به هنگام کنش های حاد و بحرانی است که اعتراضات عاطفی آن ها ظاهر می شود. خواسته های آن ها گاهی غیرمنطقی به نظر می رسد، اما هنگامی که از جنبة اجتماعی مساله را بررسی کنیم می بینیم که این تمایلات بر پایه واقعیتی مشخص شکل گرفته اند و به هیچ وجه غیرعادی و غیر ممکن نیستند و حتی فعالیت های سیاسی و گروهی نوجوانان نمی تواند شکلی کاملاً صنفی و ملی به خود گیرد، لذا زمانی که نوجوانان از اولیای امور تقاضای اعتدال و ملایمت و اصلاحاتی را می کنند به این دلیل نیست که فعالیت های آنها حقیقتاً علیه بنیان اجتماع باشد. از طرفی مسئله ای که درجلسات مشاوره خانواده دراصفهان ، مشاهده می کنیم ،این موضوع است که دخالت بزرگ ترها در فعالیت های گروهی نوجوانان معمولاً بیشتر از آن که درجهت ضدیت با اهداف گروهی باشد در جهت مخالفت با هواخواهی های شدید و رفتارهای پرخاشگرانه آن هاست، اما همین رفتارها خود نشان دهندة این است که در آن سوی رفتار معتدل ظاهری و اهداف منطقی مورد ادعای گروه، نوعی انقلاب درونی نهفته است که در حقیقت علیه، عکس العمل بزرگترهاست
طبق تجربه ی متخصصین در جلسات مشاوره نوجوان دراصفهان ، ثابت شده است نوجوانانی که از دوران کودکی در خانه سازگار بوده اند در اجتماع هم سازگاری های مناسبی را از خود نشان داده اند و قابلیت انعطاف پذیری و تطبیق آن ها با اوضاع مختلف جامعه خوب بوده است. همان طورکه در مبحث قبل ذکر گردید خانواده عامل اصلی موفقیت وپیشرفت نوجوان خود در اجتماع نیز می باشد. نوجوان ابتدا در خانواده احترام به قوانین جامعه را می آموزد و یاد می گیرد که جامعه در مقابل رفتارهای او بی تفاوت نیست، رفتارهای احترام آمیز را پاداش می دهد و در مقابل رفتارهای ناسازگارانه از خود عکس العمل نشان داده، او را طرد می کند.
او ارتباط های میان خود و دیگران را در می یابد و آثار رفتار خود را با دیگران مشاهده می کند،چنانچه با گفتن کلمه ای دوستانش را می رنجاند و از خود دور می نماید و یا باعث افزایش محبت آنها می شود.
جداشدن از خانواده و ملحق شدن به اجتماع و گروه های اجتماعی یکی از ویژگی های دوره نوجوانی است و همانطور که قبلاً گفته شد نوجوان به خاطر کسب استقلال و به دست آوردن آزادی عمل در کارها و رفتار و کردار خود می خواهد از خانواده جدا شود، که این جدائی را بعضی از افراد ، از شیرگرفتن روانی نام نهاده اند و می گویند یک فرد سه مرتبه از خانواده جدا می شود: مرتبه اول موقع به دنیا آمدن و بریدن از بند ناف و جدا شدن از رحم مادر است، مرتبه دوم جدا کردن کودک از پستان مادر یا به اصطلاح از شیر گرفتن کودک است، و مرتبه سوم را دوران بلوغ می دانند و می گویندنوجوان از خانه جدا می شود و به اجتماعات پناه میبرد (خسروپور، 1353 ) . در آنجا مهارت های لازم را کسب می کند و تمرین زندگی اجتماعی را به عمل می آورد، از گروه و معیارهای گروهی دفاع می کند، به مقررات گروه وفادار بوده، نسبت به آن ها مطیع می شود و از این راه آرامش اجتماعی کسب می کند، زیرا معمولاً نوجوان در خود احساس عدم امنیت می نماید و برای به دست آوردن امنیت وکسب تعادل روانی خود نیازمند برقراری روابطی نزدیک و صمیمانه با گروه های هم سن و سال خودمی باشد. خصوصیت عام و برجسته نوجوان هم دردی اجتماعی و استعداد او در فهم و درک افراددیگر است. بین همدردی اجتماعی و فرایند هویت فردی نوجوان رابطه تنگاتنگی وجود دارد که درطول نوجوانی تقویت و تحکیم این رابطه کاملاً مشهود است. روابط کودک در خارج از خانواده عموماً غریزی، گذرا و بر پایة بازی استوار است و معمولاً پس از جدایی دوامی ندارد. برخلاف آن روابط و دوستی های نوجوانی انتخابی، اختصاصی و مه آلود است. این دوستی ها شامل تمام اشکال شور و عشق و ضمناً طوفان های حسد می باشد. نوجوانان ماننداشخاص بزرگسال در دوستی های خود حساب گر و پیرو سود و زیان نیستند.میتوان در این دوستی ها فشار مقاومت ناپذیر علاقه را مشاهده نمود که با شرکت انفعالات وخیرخواهی فعالانه خود را آشکار می سازد، هر چند که دوستی های نوجوانان به تدریج و بر اثر گذشت زمان حاصل می شود، اما گاهی اوقات انتخاب دوست در این دوره و بخصوص در دبیرستان غفلتاً ودر نتیجه یک تحریک بدون تفکر و پس از یک مورد اتفاقی پدید می آید، مثلاً زمانی که دوستی رازدل خود را برای همکلاسی اش می گوید روح دوستی خود را نشان می دهد و یا هنگامی که در زمان سختی خدمتی به دیگری می کند و یا حتی بعد از یک جر و بحث و دعوای مفصل دوستی های محکم و صمیمانه ایجاد می شود. نوجوان همیشه به دوست خود اعتماد دارد، او را تحسین می کند، می خواهدآن دوست مختص خودش باشد، گاهی با دادن هدیه و فداکاری کردن در راه او کوشش می کنداحساس خود را نسبت به او ابراز دارد، بیشتر اوقات تمایل هم آهنگی و همبستگی نیز اضافه می گردد، به طوری که دو دوست می خواهند در ذوق و سلیقه و عقاید مانند هم باشند، نامهه ایی که ردوبدل می شود دارای بیان و کلمات آتشین است و دلیل گرمی دوستی می باشد. در حقیقت کم تراتفاق می افتد که در هر دو دوست میزان علاقه یکسان باشد، یکی دوست می دارد و دیگری می گذاردکه او را دوست بدارد.
ما طبق صحبت های والدین درجلسات مشاوره نوجوان دراصفهان ، درمی یابیم از این روابط پرشور نگران می شوند و بیم آن دارند که به صورت انحرافی جنسی درآید، ولی چنین مواردی بسیار کم است زیرا این دوستی های آتشین در افراد حساس وخیال باف پرورش می یابد که از انحراف وحشت دارند. سوظن ناشیانه افراد بزرگسال ممکن است موجب آن گردد که پاکی و صفای این دوستی کدورت و تیرگی انحراف را به خود بگیرد (دبس،ترجمة لالهزاری، 1356 ).
بدون دیدگاه