از اهم اختلالات عام دوره ی نوجوانی ، عصبي بودن ، ترس و اضطراب و افسردگي است که در این مقاله بانظربه توصیه های متخصصان مشاوره نوجوان در اصفهان به بررسی این موارد می پردازیم.
عصبي بودن
نوجوانان و جوانان گاهي به علت وجود نقص عضو و يا بيماري هـاي جسـمي و گـاهي بـه سـبب فشارهاي محيطي، محروميت هاي عاطفي، شكست ها و ناكامي هاي حاصله از زندگي، نداشـتن تجربـه ی كافي در برخورد با مشكلات و عـدم توانـايي در حـل آن هـا و پـائين بـودن سـطح مقاومت شـان دچـار ناراحتي هاي عصبي مي شوند و طبق گزارش های متخصصان مشاوره نوجوان در اصفهان، حالات و رفتارهاي زير را از خود نشان مي دهند:
ناخن هاي خود را مي جوند، به طوري كه كمتر به ناخن گير احتياج پيدا مي كنند، لـب گزيـدن هـاي بسيار دارند، با دست ها و انگشتان خود دائماً بازي مي كنند، در برخـورد بـا ديگـران دچـار اضـطراب مي شوند، گاهي گريه هاي شديد مي كنند، فريادهاي ناگهاني سرمي دهند، موهاي سر و ابرو و مژه هـاي خود را مي كنند، رفتارهاي تهاجمي و خصمانه از خود نشان مي دهند و زود از كوره درمي روند، بسيارزودرنج، بدبين و احساساتي هستند و در برابر فشارها و ناراحتي ها كنتـرل و صـبر خـود را از دسـت مي دهند و دچار يأس، نااميدي و احساس حقارت مي شوند. جـواب منفـي شـنيدن بـراي آن هـا بسـيارسخت است و در برابر آن عكس العمل تند از خود نشان مي دهند و بسيار اتفاق افتاده اسـت كـه ايـن گونه افراد براي تسكين آلام خود به موادمخدر نظير مرفين و هروئين پناه برده و يا بـه فحشـاء مبـتلامي گردند و با ايجاد نوعي آرامش موقت از واقعيات روزمره ی زندگي فاصله مي گيرند.
ترس و اضطراب
ترس بهنجار يك واكنش عاطفي است نسبت به خطر پديده هاي واقعي و يا درك واقعي وجود آن پديده ها و معمولاً زماني ايجاد مي گردد كه فرد آمادگي لازم را جهت دفاع از خود نداشته باشد، ماننـدزماني كه فرد با حيوانات وحشي روبرو مي شود و يا با سـيل و طوفـان شـديد برخـورد مـي نمايـد، ومعمولاً هنگامي كه محرك و يا عامل ترس از بين مي رود ترس هم از بين مي رود. ترس هـاي بهنجـاردوره ي نوجواني معمولاً موارد زير را در بر مي گيرد:
الف- ترس از عدم موفقيت در امتحانات، كوتاهي در انجام تكـاليف و مـورد سـرزنش و تحقيـرمعلمان و هم كلاسان قرار گرفتن كه به آن ترس هاي آموزشگاهي نيز گفته مي شود.
ب- ترس از جدايي والدين (كه به هنگام مشاجرات ايجاد مي شود) و از دست دادن آن ها.
ج- ترس از مشكلات زندگي و گرفتار شدن به فقر مالي و عدم آمادگي براي قبول مسئوليت هاي اجتماعي و شروع كردن يك زندگي مستقل و پيدانكردن شغل مناسب.
د- ترس از انحرافات اخلاقي و مذهبي و به خلافكاري كشيده شدن كه منجر بـه احسـاس گنـاه نيز مي شود.
ه- ترس هاي جنسي كه در ارتباط نوجوان با جنس مخالف بخصوص در اوایـل نوجـواني ظـاهر مي شود.
و- ترس از مورد قبول دوستان واقع نشدن و آن ها را از دست دادن.
ز- ترس هاي مرضي كه ريشه هاي رواني دارند مثل ترس از جاهاي بسته، ترس از بلندي، تـرس از تاريكي، كه معمولاً دوران كودكي در پيدايش آن ها نقش بسزايي دارد.
اما اضطراب، هيجاني است كه در اثر برخورد و روبروشدن با يك خطر احتمالي بدون ايـن كـه منبع آن معلوم و روشن باشد در فرد پيدا مي شود و ريشه و علت آن معمولاً ناپيدا و مبهم اسـت. فـرداحساس می کند كه آرام و قرار ندارد، نمي تواند در جايي بند شود، بيجهت حركت می کند، احسـاس فشار مي نمايد، دچار سرگيجه ميشود، ضربان قلب شدت مي يابد، نمي تواند به خوبي اسـتراحت كنـدو بخوابد، احساس خطر می کند و خودش هـم علـتش را نمـي دانـد و احسـاس بيچـارگي و نـاتواني می کند. در مواردي كه اضطراب شدت پيدا می کند ممكن است تعادل رواني فرد را بـه هـم بزنـد كـه لازم است جهت درمان آن چاره انديشي شود تا مشكلات بعدي را ايجاد ننمايد.
اضطراب يا دلهره به شكل يك بحران حاد غالباً چندين دقيقه طول مي كشد، و در مـوارد افراطـي چندين ساعت ادامه دارد. فرد در خود احساس نامطبوعي از يك ترس نامعين، «ترس بدون موضوع»،وحشت زدگي، بلكه درماندگي و حتي مرگ دارد. «تصوير شخصيت مضطرب، سيماي فرد نگرانـي رابه دست مي دهد كه نسبت به تنيدگي ها حساس است، فعاليت هاي خود را از پيش با شكسـت مواجـه مي بيند، در يك ناامني اجتماعي و جهاني زندگي می کند، نسبت به ظرفيت هـا و كفايـت هـاي خـاص خود شك می کند و براي خود و نزديكان خود نگران است.» (كراز، ترجمة منصور، 1363 ) .وجود ترس و باتوجه به ملاقات با مراجعان بسیاری در زمینه مشاوره نوجوان در اصفهان ، مشاهده کرده ایم که اضطراب ممكن است در اين دوره باعث پيـدايش اخـتلالات روانـي در نوجوانـان شده، شخصيت آن ها را متزلزل و بيمار نمايد.
افسردگي
افسردگي به علل عوامل محيطي يا افسردگي واكنشي در اثر عوامل خارجي ماننـد مـرگ يكـي ازوالدين، يكي از بستگان (پدربزرگ يا مادربزرگ)، يك دوست يا يك عزيز ممكن است پديد آيـد كـه با يأس، نااميدي، درمانـدگي، غمگينـي، كـاهش فعاليـت و اراده، احسـاس عـدم اعتمـاد بـه نفـس وخستگي پذيري مشخص مي شود. تغيير خلق از علائم ثابتي است كه براي روزها و هفته ها و گاه ماه هابه طول مي انجامد، همچنين بيماري يكي از نزديكان مي تواند از عوامل افسردگي باشد و گـاهي اوقـات افسردگي با يك احساس عدم پذيرش از طرف ديگران ارتباط دارد.
عده اي از نوجوانان در دوران بلوغ به علت ظهور علائم ثانويه، در خود فرو مـي رونـد، تنهـايي وگوشه گيري را انتخاب مي نمايند و به افسردگي هاي خفيف زودگذر مبـتلا مـي شـوند. ايـن حالـت دردختران بيشتر ديده مي شود كه اغلب بيحوصله اند و معمولاً يكي از دلايل آن عادت ماهانه مـي باشـد،كه نگرانند مبادا ديگران از وضع و حال آنان باخبر شوند، اين موضوع اگر از حد معمول تجاوز نكنـدو در آن افراط نشود يك حالت طبيعي مي باشد.
عده اي نيز به علت مسائل خانوادگي و تربيتي، برخوردهاي تحقيرآميز والدين، مراقبت هاي شـديدو افراطي از آن ها و يا به علت عوامل دروني ديگر، خود را از تماس هاي اجتمـاعي بركنـار مـي دارنـد وبجز با عده ی معدودي از افراد غيرمعاشرتي گفت وگو و رفت وآمدي ندارند و كمرويي و حياي افراطي آن ها سبب منزوي شدن شان مي گردد. در مدرسه و كلاس هم هميشه تنها هستند و در گوشه اي كز مي كننـد،در رفتارشان نيز حالت ترديد، ناشي گري، كم حرفي، عدم مشاركت در فعاليت هاي جمعي وجـود دارد سعي دارند هيچ وقت در مقابل سؤالات ديگـران قـرار نگيرنـد، هميشـه از حضـور در ميـان جمـع ناراحتند و گاهي از شدت خجالت و شرم رنگ شان سرخ مي شود و عرق بر پيشاني شان مي نشيند، اگـركمرويي و گوشه گيري هاي اوليه شدت داشته باشد ممكن است نوجوان را بـه افسـردگي هـاي شـديد بكشاند و او را فردي سست عنصر، مأيوس و از زندگي بيـزار نمايـد و افكـار خودكشـي در اوظاهر شود.
بدون دیدگاه