علل روی آوردن نوجوانان به مواد مخدر و راهکارهای پیشگیری از اعتیاد نوجوانان با توجه به آن چه متخصصان مشاوره نوجوان دراصفهان ذکر کرده اند، دراین مقاله توضیح داده می شود.
دلایل مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان بسیار متنوع است. همچنین نوجوانان در مصرف این مواد به یک میزان جدی نیستند. یکی از دلایل روی آوردن نوجوانان به مواد مخدر صرفا این است که مواد مخدر در دسترس است. سایر دلایل مصرف مواد مخدر در نوجوانان به شرح زیر است:
1 ) فشار دوستان و همسالان
همواره به والدین در جلسات مشاوره نوجوان در اصفهان یادآور می شویم که دوستان نقش زیادی در گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر ایفا می کنند. درواقع می توان به یقین پیش بینی کرد در صورتی که دوستان نوجوان بویژه نزدیکترین دوست او مواد مخدر مصرف کنند، خود آن فرد نیز به مصرف چنین موادی روی خواهد آورد. با این حال در سال های اخیرنوجوانان بخصوص محصلان مخالف مصرف مواد مخدر شده اند. البته در میان نوجوانانی که مدرسه نمی روند و در محلات فقیرنشین زندگی می کنند قضیه طور دیگری است. در همین نواحی است که مصرف مواد خطرناک و به تبع آن خشونت و جنایت افزایش یافته است.
2 ) طغیان علیه والدین
به نظر می رسد که مصرف مواد مخدر به صورت جدی در بین نوجوانان تا اندازه ی زیادی بستگی به روابط آن ها با والدین شان دارد. در مورد فرزندان والدینی که دارای روحیة دموکراتیک، احترام آمیز وپذیرا باشند، بویژه آن هایی که ارزش های سنتی را پاس می دارند و امکان رشد تدریجی استقلال درفرزندان خود را فراهم می آورند خطر اعتیاد عموما کم است. در مورد فرزندان والدینی که رابطه ی محبت آمیز نداشته اند و نسبت به فرزندان خود بی توجه بوده اند و یا از سوی دیگر، رفتار اقتدارآمیز خصمانه داشته اند، خطر مصرف مواد مخدر بسیار بیشتر است. در چنین مواردی نوجوان ممکن است با مصرف مواد مخدر بخواهد خشم خود را نشان دهد یا صرفا توجه آنان را به خود جلب کند.
3 ) گریز از ناملایمات زندگی
یکی دیگر از دلایلی که نوجوانان در مورد روی آوردن به مصرف مواد مخدر ذکر می کنند،کوشش برای گریز از تنش ها و فشارهای زندگی و از کسالت و بی حوصلگی است. همان طور که قبلاًگفتیم اگر مصرف مواد مخدر برای گریز از وظایف و تعهدات دوران نوجوانی، یعنی فراگیری شیوه ی برخورد با فشارها و کسب مهارت های ادراکی، اجتماعی و حرف هایی صورت بگیرد، همین نیز خود مانع پیدایش توانایی های لازم در نوجوان معتاد برای مواجهه با مسایل دوران بزرگسالی می شود.
4 ) آشفتگی هیجانی و عاطفی
در مورد نوجوانان دیگر، بویژه کسانی که انواع گوناگونی از مواد مخدر را مصرف می کنند، وابستگی به مواد مخدر احتمالا مبین آشفتگی های عاطفی است. در چنین مواردی، برای یافتن علل مشکلات نوجوانان معتاد باید به آشفتگی های موجود در روابط خانوادگی آن نوجوان در طی دوران رشد مراجعه کرد. در مراکز درمانی و مراکز تربیتی مخصوص مصرف کنندگان الکل و مواد مخدر، هم کارمندان آن مراکز و هم خود معتادان درحال بهبود عوامل عمده در ایجاد گرایش به مواد مخدر رااحساس نوجوانان معتاد نسبت به بی اعتنایی و بی توجهی والدین آن ها، عدم پذیرش از جانب دوستان،انزوای عاطفی، احساس حقارت و نیاز نوجوان برای استتار این احساس از طریق خونسردی ظاهری، می دانند.
برخی از نوجوانانی که به مصرف مداوم الکل و مواد مخدر روی آورده اند، در جلسات مشاوره نوجوان در اصفهان اظهار می دارند که برای مواجهه با احساس اضطراب، بی حوصلگی، افسردگی، ترس از شکست و بی هدف بودن درزندگی هیچ راه دیگری جز مصرف مواد مخدر نمی شناسند و قابل توجه است که هدف عمده ی یکی ازبرنامه های درمانی، گذشته از آموزش دادن به نوجوانان برای مواجهه با دشواری ها و ایجاد روابط صمیمانه با دوستان، این است که به آن ها بیاموزند چگونه می توان بدون مصرف مواد مخدر شاد و خوشحال بود.
5 ) بیگانگی یا طردشدگی
در برخی موارد مصرف مواد مخدر به وسیله ی نوجوانان حاکی از احساس بیگانگی و در نتیجه گرایش درونی به دنیای شخصی است که به واسطه ی مصرف مواد حاصل می شود. گاهی جامعه ی بی اعتنا نوجوان را طرد می کند. بسیاری از نوجوانان با نومیدی به آینده می نگرند. اینگونه جوانان در واکنش به بی عدالتی ها و تبعیض های اقتصادی و اجتماعی یا نژادی و شرایط دشوار زندگی و گاه در واکنش به بیماری های جسمانی و درهم ریختگی محیط اجتماعی و خانوادگی خودشان، هرگونه کوشش برای یافتن معنا و احساس هویت را به طور کلی کنار می گذارند و به دنیای فراموشی و بی خبری موادمخدر و یا به گفته ی نوجوانی معتاد به «مرگ موقتی و زندگی بی درد» پناه می برند.
خلاصه آن که نوجوانان به دلایل گوناگون به مواد مخدر روی می آورند و عوامل گوناگون هم ،نتایج گوناگون به بار می آورد. مصرف مواد مخدر ممکن است موجب غفلت و بی خبری یا گریزموقت از مشکلات یا حتی (در موارد مثبت) احساس درک بهتر زیبایی های جهان شود. اما براساس شواهد موجود نمی توان گفت که مصرف مواد مخدر موجب پیدایش احساس پایدار نیک بختی،خلاقیت و یا توانایی مواجهه با مشکلات زندگی می شود. برعکس شواهد نشان می دهد که مصرف مواد مخدر مانع دسترسی به این توانایی ها می شود.
روانشناسان و متخخصان مشاوره نوجوان دراصفهان اغلب بر این مساله تاکید دارند که اساس اعتیاد، میل غیرقابل کنترل برای رسیدن به لذت و کم کردن اضطراب در فردی است که اختلال شخصیت و منش دارد (شاملو، 1368 ) . از طرفی نوجوان می خواهد چیزی را تجربه کند که بزرگسالان تجربه نکرده اند و کاری و عملی را انجام دهد که آن ها انجام نمی دهند و یا می خواهد به خلاقیت برسد و برای این که کاری مهم انجام داده باشد دست به استعمال مواد مخدر می زند و هرچند که در ابتدا فکر می کند هر وقت اراده کندمی تواند از مصرف آن خودداری نماید اما آن قدر مواد مخدر مصرف می کند که وابستگی جسمی و یاروانی به آن پیدا میکند و به مرحله ای میرسد که اگر مواد مخدر مصرف نکند در رفتارهایش علایمی بروز می کند که بعدا برای جلوگیری از بروز آن علایم و آن حالت ها و رفتارها به دنبال استعمال مواد کشانده می شود.
در بین معتادان نوجوان و جوان معتاد به هروئین بیشتر از معتادان به حشیش، تریاک، مورفین وکدئین است. اکثر این نوجوانان در برابر مواد اعتیادآور ویژگی های روانی (بحران هویت) و (حالت حساسیت زیاد) را از خود نشان می دهند. از آن جا که والدین نتوانسته اند الگوهای خوبی برای فرزندان خود باشند، نوجوان با معتادکردن خود به دنبال هویت گمشده و تازه ای می گردد. از طرفی، باکناره گیری یا در حاشیه قراردادن خود به مقابله با ارزش های دنیای بزرگ سالان می پردازد و بدین ترتیب می خواهد به خویشتن هویت ببخشد و از سوی دیگر، با انتقاد کردن و پوچ شمردن ارزش های اجتماع، به هویت معتاد خود اعتبار و استحکام می دهد.
نوجوان در جریان معتاد شدن و یا به عبارت دیگر کسب هویت کردن دستخوش عدم امنیت وحساسیت زیاد است، پرخاشگر و گذشت ناپذیر است، یک خنده و یا مختصر بی توجهی از اطرافیان را بد تعبیر می کند و سخت رنجیده خاطر می گردد، واقعیت ها را با توهمات و تصورات واهی درمی آمیزد و گاهی چنان است که گویی هذیان می گوید و همه ی این موارد جنبه ی اغراق آمیز حساسیت اوست.
در چنین حالی است که مواد اعتیادزا می تواند از دلهره ها و تعارضات شان بکاهد و آن ها را کم رنگ وضعیف سازد، طغیان درونی او را آرامش دهد و نوجوان معتاد را از انزوا و حالت عدم اطمینان بیرون آورد.
به طور کلی، علاوه بر حساسیت زیاد و بحران هویت، میل به حادثه جویی، تلاش برای اثبات وجود خود و نشان دادن استقلال می تواند زمینه ساز روانی اعتیاد نوجوانان باشند که البته منشا تمام آن ها کانون خانواده و روابط خانوادگی است. عدم وحدت، فوت والدین، کمبود محبت، شدت عمل،فقر، جا به جایی و سرگردانی، کار و برنامه های بیرویه ی اعضای خانواده و غیره جو پرتعارض وگیج کننده ای به وجود می آورد که می تواند هم نشان از بیماری باشد و هم بیماری زا. عدم ثبات و پایداری اجتماعی جامعه نیز مشکلات نوجوانان را افزایش داده، آن ها را به انجام رفتارهای ناسازگارانه می کشاند. وقتی در جامعه ای شرایطی غیرعادی چون شورش، انقلاب، جنگ وفقر و بیکاری بیش از حد وجود داشته باشد، نوجوانان و جوانان ممکن است احساس عدم امنیت نمایند که این احساس خود عامل پیدایش اضطراب و پرخاشگری و روی آوردن به مواد مخدر شود.
بدون دیدگاه