پدوفیلی اختلالی است که در آن فرد مبتلا از نظر جنسی به کودکان زیر سن بلوغ، کشش دارد. پدوفیلی یا میل جنسی به کودکان یک انحراف جنسی محسوب می شود که در آن فرد با ساختن فانتزی درباره شرکت در رفتارهای جنسی غیر معمولی یا شدید، تحریک شده یا ارضا می گردد. گفته می شود که یک شخص به پدوفیلی مبتلاست اگر دارای فانتزی ها، نیازها یا رفتارهای شدید و عود کننده پیرامون شرکت در یک فعالیت جنسی با کودک یا کودکان زیر سن بلوغ (۱۳ سال یا کمتر) در یک دوره زمانی دست کم شش ماهه باشد. بیماران مبتلا به پدوفیلی در اغلب اوقات مرد بوده و ممکن است به هر دو جنس مذکر و مونث تمایل داشته باشند، اما میزان ارتباط آنها با بزرگسالان جنس موافق یا مخالف متغیر است.

اختلال میل جنسی به کودکان را می توان در افرادی که آن را به صورت صریح افشا می کنند و همچنین در اشخاصی که هرگونه جذب شدن به سمت کودکان را انکار کرده اما شواهد عینی ابتلا به این بیماری را نشان می دهند، تشخیص داده شود. برای تشخیص قطعی این اختلال، شخص باید میل جنسی خود را عملی کرده یا مشکلات و مسائل شخصی قابل توجهی را در نتیجه این میل خود تجربه کند. بدون وجود این دو معیار، شخص ممکن است تمایل جنسی پدوفیلیک داشته باشد، اما به اختلال پدوفیلی دچار نیست.

میزان شیوع اختلال پدوفیلی به طور دقیق مشخص نیست اما بالاترین مقدار این عدد در جمعیت مردان، در حدود سه تا پنج درصد تخمین زده می شود. در حدود ۲۰ درصد از کودکان آمریکایی از نظر جنسی مورد تجاوز قرار گرفته اند و این موضوع، پدوفیلی را به یک انحراف جنسی رایج تبدیل کرده است. متجاوزان معمولا از اعضای خانواده یا در میان دوستان و بستگان قربانی هستند. نوع فعالیت انجام شده با کودک متغیر بوده و ممکن است شامل تماشای کودک یا برهنه کردن و لمس او باشد. با این حال، تجاوز معمولا شامل سکس دهانی یا لمس اندام های تناسلی کودک توسط متجاوز است. مطالعات نشان داده اند که کودکانی که دچار احساس تنهایی و بی پناهی هستند، بیشتر در معرض سواستفاده جنسی قرار می گیرند.

فرد مبتلا به پدوفیلی دارای چه علائم و نشانه هایی است؟

برای این که اختلال پدوفیلی در یک فرد تشخیص داده شود، معیارهای زیر باید در او وجود داشته باشند:

  • فانتزی ها، نیازها یا رفتارهای شدید و عود کننده در رابطه با فعالیت جنسی با کودکان زیر سن بلوغ (عموما ۱۳ ساله و کوچکتر) در یک دوره زمانی دست کم شش ماهه.
  • این نیازهای جنسی باید به مرحله عمل دربیایند یا فرد را دچار مشکلات چشم گیر در حوزه های اجتماعی، حرفه ای یا دیگر جنبه های مهم زندگیش نمایند.
  • شخص باید دست کم ۱۶ سال داشته باشد یا این که حداقل ۵ سال از کودک قربانی بزرگتر باشد. با این حال، اختلال پدوفیلی، نوجوانانی که دارای رابطه جنسی مداوم با افراد ۱۲- ۱۳ هستند را دربرنمی گیرد.

به علاوه، در تشخیص اختلال پدوفیلی باید معین شود که آیا فرد به صورت انحصاری به کودکان گرایش دارد یا خیر. همچنین جنسیت مورد علاقه بیمار (زنان یا مردان) و احتمال تمایل او به نزدیکان و محارمش نیز مورد بررسی قرار می گیرد.

با این حال، چالش هایی بر سر راه تشخیص پدوفیلی وجود دارند. افراد مبتلا به این اختلال، به ندرت به شکل داوطلبانه به دنبال کمک می روند و مشاوره و درمان غالبا در نتیجه حکم دادگاه درباره آنان شروع می شود. مصاحبه ها، بررسی ها یا پرونده های اینترنتی که در طول تحقیقات جنایی به دست می آیند، می توانند یک مدرک مفید در تشخیص اختلال پدوفیلی باشند. همچنین استفاده وسیع از پورنوگرافی کودکان، به عنوان یک شاخص تشخیصی مهم در این زمینه به شمار می آید.

به چه دلیل یک فرد به اختلال پدوفیلی مبتلا می شود؟

علت تمایل جنسی به کودکان (و نیز دیگر انحرافات جنسی) به طور دقیق مشخص نیست. با این حال، شواهدی وجود دارند که پدوفیلی احتمالا به صورت ارثی در خانواده ها وجود دارند، گرچه آشکار نیست که آیا بیماری به صورت ژنتیکی منتقل می شود یا این که یک رفتار قابل یاد گرفتن است.

سابقه سو استفاده جنسی در کودکی نیز یک فاکتور بالقوه دیگر در ابتلا به پدوفیلی به شمار می آید، گرچه این این مورد به اثبات نرسیده است. مدل های یادگیری رفتاری بیان می کنند که اگر کودکی قربانی یا شاهد یک رفتار نادرست جنسی بوده باشد، احتمالا همان کارها را بعدا تقلید خواهد کرد. چنین افرادی که از امکانات نرمال اجتماعی و جنسی محروم بوده اند، ممکن از طریق راه هایی که از نظر جامعه قابل قبول نیستند، به دنبال ارضای جنسی بگردند.

مدل های فیزیولوژیکی، ارتباط بالقوه میان هورمون ها و رفتار را مورد بررسی قرار داده و بخصوص به بررسی نقش خشونت و هورمون های جنسی مردانه می پردازند. افراد مبتلا به پدوفیلی معمولا از حد میانگین کوتاه تر بوده، بیشتر چپ دست بوده و دارای آی کیوی پایین تری نسبت به کل جمعیت هستند. اسکن های مغزی نشان داده اند که ماده سفید (مدار اتصال در مغز) کمتری در مغز این افراد وجود دارد و حداقل یک مطالعه نشان داده است که احتمال وارد شدن آسیب به سر در کودکی این افراد، نسبت به افراد سالم بیشتر است.

بیشتر افراد مبتلا به پدوفیلی، در سن بلوغ از علاقه جنسی خود به کودکان مطلع می شوند. پدوفیلی معمولا یک بیماری مادام العمر است اما اختلال پدوفیلیک شامل المان هایی است که در طول زمان تغییر می کنند، مانند پریشانی، نقص های روانی- اجتماعی و تمایل فرد به عملی کردن نیازهایش.

از چه روش هایی برای درمان پدوفیلی استفاده می شود؟

تحقیقات این نظریه را رد کرده اند که متجاوزان جنسی در معرض بازگشت به جنایت خود هستند. در واقع، نرخ تکرار جرم در میان متجاوزان جنسی، از همه انواع جنایات دیگر پایین تر بوده و مطالعات نشان داده اند که تنها ۳ درصد از متجاوزان به کودک، در طول سه سال بعد از آزاد شدن از زندان، مرتکب یک جنایت جنسی دیگر می شوند. همچنین آنالیز صدها مطالعه تصدیق کرده است که با یک بار دستگیر شدن، بیشتر متهمان دیگر هرگز مرتکب تجاوز جنسی نمی شوند (همه متجاوزان جنسی که کودکان را قربانی می کنند مبتلا به پدوفیلی نیستند و در واقع، تنها ۴۰ درصد از آنان معیارهای تشخیصی این اختلال را برآورده می سازند).

در حالی که درمان های موجود، به مبتلایان به پدوفیلی کمک می کند تا در برابر عمل کردن به تمایلات خود مقاومت کنند، اما بیشتر این افراد از دریافت کمک سرباز می زنند چرا که از عواقب قانونی آن می ترسند.

اما تحقیقات بر روی بیمارانی که در پی درمان بوده اند، نشان داده است که مدل های درمان رفتاری- شناختی در این زمینه موثر هستند. این مدل ها ممکن است شامل استفاده از شرایط ناخوشایند، مواجهه با تحریف های شناختی، ایجاد هم دردی نسبت به قربانی (نشان دادن ویدئوهایی از عواقب این کار در قربانیان)، آموزش مهارت های لازم مانند مدیریت زمان، پیش گیری از تکرار عمل (شناسایی پیش شرط های لازم برای انجام عمل و مقابله با آنها)، ایجاد سیستم های نظارتی (انجمن های خانوادگی که رفتار بیمار را تحت نظر دارند) هستند.

استفاده از دارو درمانی همراه با روان شناسی نیز برای مقابله با اختلال پدوفیلی رایج است. تراپی های شناختی برای درمان پدوفیلی شامل بازسازی تحریف های شناختی و تمرین هم دردی هستند. در مورد اول، افکار فرد مبتلا درباره این که کودک تمایل دارد تا در فعالیت جنسی شرکت کند، اصلاح می شود. تمرین همدردی نیز به مجرم کمک می کند تا از دید قربانی به ماجرا نگاه کرده، قربانی را شناخته و آسیبی که به او رسانده است را متوجه شود. رویکردهای مثبت در این درمان، بر روی آموزش مهارت ها و جایگزین های اجتماعی و رفتارهای درست تر، متمرکز است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *