ارزش ساختار در روابط خانوادگی و مؤلفه های گفتگو، از جمله موضوعاتی هستند که با توجه به راهنمایی های متخصصان مشاوره خانواده در اصفهان، در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
ارزش ساختار در روابط خانوادگی
برای این که رابطه ی دوستانه رشد یابد، احساسات درونی آشکار شود، تعارضات زوجی غیر قابل اجتناب، حل شود و ارتباط شما در مقابل الگوهای تخریب گر_ تشدید، بی اعتبارسازی، کناره گیری و تفاسیر منفی مصون بماند، باید با هم به عنوان یک گروه کار کنید. یک روش برای انجام این کار، استفاده از راهبرد ها و تکنیک های مورد توافق برای کمک به شما در مکالمات مهم است. این کار اضافه کردن ساختار به تعامل نامیده می شود (مارکمن و همکاران، 2001).
ساختار می تواند درجه ای از پیش بینی پذیری و نظم را برای موارد آشفته کننده و موضوعات هیجانی به ارمغان بیاورد. ساختار، یکی از بهترین ابزار نظم بخشی به هیجانات منفی غیر قابل اجتنابی است که در ازدواج تجربه می کنیم.
مکان های زیادی وجود دارد که در آن قانون ساختار را برای ایجاد نظم اتخاذ می کنید. به عنوان مثال: اگر شما در یک شرکت نسبتا بزرگ کار می کنید احتمالا قوانین واضحی در مورد همه چیز وجود دارد. هر چه قوانین مورد توافق واضح تر باشد، احتمالا کار بهتر پیش می رود. به ویژه اگر قوانین مربوط به نحوه ی حل تعارض بیان نشوند یا واضخ نباشند، افراد بیشتر حاشیه می روند و کمتر در مورد آن چه مورد انتظار است، احساس ایمنی می کنند (مارکمن و همکاران، 2001).
این موضوع در مورد ارتباطات خانوادگی نیز صدق می کند. درباره ی نحوه ی گفتگو، زمان و مکان آن، گفتگو کرده و به توافق برسید. لطفا متوجه باشید که ساختار، به خودی خود هدف نیست. همان طور که در محل کار بسیاری از افراد صدق می کند، برخی ساختارها انجام کار موثر را در محل کار و به عنوان یک گروه، سهل تر می کنند. اما ساختار فقط ابزاری است جهت رسیدن به محصول نهایی! اضافه نمودن ساختار به تعاملات تان، شبیه استفاده از داربست هنگام ساخت یا نوسازی یک بناست. داربست جزیی از ساختمان نیست، اما برای رسیدن به هدف، ایمنی می آورد (مارکمن و همکاران، 2001).
مثال خوب دیگر از این که چگونه یک ساختار می تواند مفید باشد، مربوط به ورزش است. هر ورزشی دارای قوانینی است که درست و نادرست را تعریف می کند. چه چیزی در مرز و چه چیزی خارج از آن است؟ بازی چه موقع شروع می شود و چه موقع متوقف میشود؟ بدون ساختاری که قوانین ایجاد می کنند، همه دچار هرج و مرج می شوند. قوانین آن چه را که در مورد ورزش مناسب است، تعریف می کنند. آن ها به سادگی بازی را برای دو تیم، امکان پذیر می کنند. این رویکرد به شما و همسرتان اجازه می دهد از برخی قوانین مورد توافق برای هموار کردن زمین بازی استفاده کنید. هر دوی شما می توانید بشنوید و هر دو می توانید شنیده شوید (مارکمن و همکاران، 2001).
با ساختار کافی و شایسته می توانید تعارض را مدیریت کنید و درباره ی مسائل حساس با رنجش کمتری گفتگو کنید. هنگامی که حس خوبی در مورد یک مسئله ی دشوار وجود دارد، نیازی نیست از ساختار، زیاد استفاده کنید. فقط به طریقی گفتگو کنید که بیشترین راحتی را دارید. اما در زمان های دیگر، مقدار کمی ساختار می تواند شما را بدون رنجش و شاید با صمیمیت بیشتری پیش ببرد (مارکمن و همکاران، 2001).
شیوه های بسیار موثری برای خانواده ها جهت چگونگی صحبت باز و ایمن وجود دارد:
مهارت های گوینده و شنونده. با توجه به توصیه های متخصصان مشاوره خانواده در اصفهان، هنگام بحث در مورد مسائل حساس و تعارض زا که در آن احساس ایمنی وجود ندارد، این تکنیک ها، روشی برای گفتگوی آهسته تر و ایمن تر است. اگر می خواهید ایمنی و وضوح در مکالمه ی شما بهبود یابد، می توانید از این مهارت ها بهره جویید. در اکثر اوقات (و نه الزاما همیشه) خانواده ها می توانند برای رفتن به رستوران بدون این تکنیک ها تصمیم بگیرند، اما تعداد کمتری می توانند با مسایل حساسیت زای هیجانی مثل پول، مسائل جنسی زوجین یا مسائل مربوط به خانواده ی همسر، بدون ایمنی موجود در این مهارت ها، مقابله کنند.
به علاوه، یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای رابطه تان انجام دهید، پرورش این اطمینان است که می توانید با هر مسئله ای که در زندگی پیش می آید به عنوان یک گروه و بدون ترس مقابله کنید. موفقیت های ویژه ای برای این مهارت ها یافت شده است، زیرا بسیار ساده و بسیار موثرند. اکثر زوج هایی که در طول سال ها با آن ها کار شده است، واقعا این مهارت ها را تأیید می کنند. در پژوهش ها، این مهارت ها، مهارت های شماره ی یکی هستند که خانواده ها گزارش می کنند به آن ها بیشترین کمک را کرده است (مارکمن و همکاران، 2000).
قبل از این که در مورد این مهارت ها به بحث بپردازیم، باید بدانیم که اصلا گفتگو از چه مولفه هایی تشکیل شده است و پس از آن به مهارت هایی که به هرکدام از این مولفه ها ارتباط دارد، خواهیم پرداخت.
مؤلفه های گفتگو
همان طور که قبلا ذکر شد، گفتگو شامل سه مولفه ی گوینده، شنونده و پیام می باشد، که قبل از شروع بحث مهارت های گوینده_ شنونده، لازم است که به عناصر اصلی (کلامی و غیرکلامی) یک پیام نظری بیندازیم.
عناصر اصلی پیام
پیام دارای دو عنصر اصلی است:
1_عناصر کلامی و 2 _عناصر غیرکلامی، حذف کردن یا نامناسب بودن هر یک از این دو بخش می تواند به گفتگوی موثر صدمه بزند.
عناصر غیرکلامی
عناصر غیرکلامی پیام دارای جنبه های مختلفی است که برخی از آن ها بر قرار زیرند:
تن صدا
افرادی که به صورت یک نواخت صحبت می کنند، معمولا باعث خستگی و کسالت دیگران می شوند، برای گفتگوی موثر، بهتر است تن صدا با احساسات و هیجانات آمیخته شود.
بلندی صدا
بهتر است که با توجه به موضوع صحبت، بلندی صدا تنظیم شود. صدای خیلی آهسته یا خیلی بلند موجب اخلال در فرآیند گفتگو می شود.
تماس چشمی
از مهم ترین عوامل یک گفتگوی موثر است و می تواند نشان دهنده ی توجه، حالات روانی و نظیر آن در فرد باشد.
حالات چهره
اکثر اوقات با نگاه کردن به چهره ی یک فرد می توانیم احساسات و حالات او را حدس بزنیم. برای مثال: می توان به گره کردن ابروها (علامت ناراحتی یا خشم)، بالا بردن ابروها (تعجب) و لبخند زدن (رضایت) اشاره کرد.
ژست ها
حرکاتی هستند که فرد انجام می دهد و معمولا معنی خاصی دارند. مثلا بالا انداختن شانه ها، می تواند علامت ندانستن یا عدم علاقه مندی به موضوع باشد. استفاده از حرکات دست و بدن و ژست ها در بهتر رساندن پیام و جذاب تر شدن ارتباط نقش مهمی دارد و توجه به آن ها در فرد دیگر نیز می تواند اطلاعات ارزشمندی به دست دهد.
حالات بدنی
طرز نشستن، ایستادن و راه رفتن فرد چیزهای زیادی به ما نشان می دهد. اگر همسرتان را با گردن خمیده، سر رو به پایین و نظیر آن ببینید، احتمالا حدس می زنید که غمگین است (موتابی، 1383). پس چه فرستنده ی پیام (گوینده) و چه گیرنده ی پیام (شنونده) باید به نقش پیام های غیرکلامی در درک مکالمه توجه ویژه مبذول دارند، زیرا این پیام ها بخش عمده ی معانی را که در یک مکالمه سعی در تفهیم آن داریم به خود اختصاص می دهند.. در قسمت اصول گفتگو (اصل 4) در مورد جنبه های غیرکلامی پیام توضیح لازم داده شد.
عناصر کلامی
هدف نهایی یک گفتگو در میان همسران و اعضای خانواده، افزایش صمیمیت است، برای کسب این صمیمیت، بسیار مهم است که حداکثر تلاش مان را برای به کارگیری کلمات مناسب و جملات مناسب بکنیم.
استفاده از کلمات مناسب
اولین مقوله ی عناصر کلامی استفاده از کلمات مناسب است. در گفتگو می توانیم از کلمات مناسب استفاده کنیم، این کلمات باعث ایجاد حالت تدافعی در افراد نمی شود و راه را برای گفتگو باز می گذارد. ولی استفاده از کلمات نامناسب و منفی باعث ایجاد حالت تدافعی و منفی در افراد می شود و مسیر گفتگو را می بندد. شاید در مثال معروف بفرمایید، بنشین و بتمرگ! استفاده از کلمات مناسب، روشن تر درک شود. مقوله ی بعدی عناصر کلامی، استفاده از جملات مناسب (جملات من) است.
متخصصان مشاوره خانواده در اصفهان، توصیه می کنند با استفاده از جملات مناسب یا “جملات من”، از جانب خودتان صحبت می کنید. صحبت کردن از جانب خود، نخستین مهارت و اساس سایر مهارت های حرف زدن است. حرف زدن از طرف خود، نشان می دهد که شما مسئولیت آن چه را که می گویید، می پذیرید و نیز نشان می دهد که حق اظهار نظر برای دیگران قائل هستید. در نتیجه، دیگران پیام های شما را به روشنی و با سهولت بیشتری می شنوند و بیشتر مستعد شنیدن حرفهای تان به عنوان تجربه ی شما و کمتر مخالف افکار، احساسات و خواسته های شما می شوند. با حرف زدن از طرف خود نه تنها می توانید علایق، دلواپسی ها و فعالیت های خودتان را بیان کنید، بلکه در مورد ارتباط و اعضای خانواده تان نیز می توانید اظهار نظر کنید (اقتباس از بهاری، 1383).
راه دیگر حرف زدن، حرف زدن از طرف دیگران است (جملات تو). وقتی از جانب دیگری صحبت می کنید، از کلماتی نظیر “شما”، “ما” یا “همه” استفاده می کنید. با این کار در دیگران حالت دفاعی ایجاد می کنید و باعث می شوید که آن ها در مقابل حرف های شما مقاومت کنند (اقتباس از بهاری، 1383).
“تو اصلا گوش نمی کنی” در مقابل “احساس می کنم گوش نمی کنی”.
با این حرف، راه گفتگو را برای فرد مقابل بسته اید و او را محکوم کرده اید. با استفاده از “جملات من”، به طور کامل، شفاف و صریح، اطلاعات حسی، افکار، خواسته ها و اقدامات خود را بیان می کنید. (اقتباس از بهاری، 1383). در کتاب “راهنمای همسران برای گفتگو”، گاتمن در مورد روشی خوب برای ارسال راحت تر “پیام های من” بحث کرده است. آن ها این شیوه را، “XYZ “نامیده اند. این روش می تواند در بافت حل یک مسئله یا خارج از آن بسیار ارزشمند باشد. هنگامی که از عبارت “XYZ “استفاده می کنید، مطلب تان را به این شکل بیان می کنید: “هنگامی که در موقعیت X، عمل Y را انجام دادی، احساس Z کردم.” هنگامی که از عبارت XYZ استفاده میکنید، به همسرتان اطلاعات کاربردی می دهید: رفتار ویژه، بافتی که رفتار در آن رخ داده است و آن چه از این رخداد حس کرده اید. البته ترتیب این سه قسمت مهم نیست ولی ابراز هر یک مهم است.
در گفتگو، استفاده از این عبارات بسیار بهتر از توصیف مبهم مسئله یا ترور شخصیت است. به عنوان مثال: تصور کنید در مورد ریخت و پاش پایان روز همسرتان دچار دل مشغولی شده اید. کدام یک از عبارات زیر به شما فرصت بهتری جهت شنیده شدن می دهد؟
1) ” عجب آدم بی عاری هستی”.
2) ” وقتی از در وارد میشی (موقعیت – X) و وسایل و ژاکتات رو کف اتاق می اندازی (رفتار-Y) احساس ناراحتی می کنم (بیان احساس – Z).”
همانطور که قبلا گفته شد، از “جملات من” می توان برای بیان هرنوع محتوایی استفاده کرد.
- بیان افکار و احساسات در مورد:
خودم: “از وقتی که ورزش می کنم، احساس می کنم روحیه ی بهتری دارم”.
همسرم: “احساس می کنم مدتیه زیاد کار می کنی و کار زیاد خسته ات کرده”.
رابطه: “احساس می کنم پس از صحبتی که با هم داشتیم، رابطه ی ما گرم تر شده”.
- طرح خواسته و انتظار از:
خودم: “باید خودمو تشویق کنم که کلاس ورزشمو ادامه بدم”.
همسرم: “ازت انتظار دارم که به سلامتی خودت بیشتر اهمیت بدی”.
رابطه: “دوست دارم در مورد این موضوع با هم صحبت کنیم تا بتونیم رابطمونو گرم تر نگه داریم”.
از دیدگاه متخصصان مشاوره خانواده در اصفهان “جملات من” می تواند صرفا بیان احساس یا افکار در مورد یک رفتار ویژه و در یک موقعیت ویژه باشد و می توان به دنبال آن خواسته یا انتظاری را نیز مطرح کرد. از این الگو، هم می توان برای طرح احساسات بدی که به وجود آمده و علل و موقعیت آن و هم برای طرح احساسات خوب، تعریف و تمجید و نظیر آن استفاده کرد. صحبت به شیوه ی “XYZ “در مورد احساسات و کارهای خوب باعث تقویت آن ها در فرد مقابل یا خودمان می شود. همان طور که قبلا گفتیم عناصر گفتگو، شامل سه قسمت است: پیام، گوینده و شنونده که در مقالات قبل، قوانین یا موارد مهم مربوط به پیام را گفتیم، در مقالات بعدی قوانین مربوط به گوینده و شنونده خواهد آمد.
بدون دیدگاه